حرفهای خودمونی
دانلود آهنگ ایران من از نیما شمشادی
متن آهنگ ایران من از نیما شمشادی
شعر از مهدیه فتاحی
این خاک یعنی زندگی نبض من اینجا می زنه
هر جای دنیا هم برم اسم تو همراه منه
من جزئی از خاک توام من با تو تنها نیستم
یه نیمه از جونم کمه وقتی که اینجا نیستم
حس غروره تو دلم
هر وقت اسم تو میاد
می شه مگه آدم دلش جز وطنش چیزی بخواد
دریای دریای خزر خون توی رگ های منه
من عاشق خاک توام، نبض من اینجا میزنه
دانلود آهنگ جدید نیما شمشادی ایران من
ایران یعنی زندگی
از عاشقی گفتن کمه
با هر قدم می خوام بگم پشتم به اسمت محکمه
من واسه
ایران من نیما شمشادی
سرود میلاد امام زمان (عج)
بيا و زير پاهات آقا آسمونا رو تكون بده بيا تا كه حضرت مسيح پای ركاب تو جون بده برای ماها كه نديديم شير خدا رو نشون بده 2 بيا ماه دل آرا بيا منجی دنيا بيا منتظرن همه ايرانيا 2 روی تاج و تخت دلای ما تا هميشه حاكمی داری مثل اولاد مرتضی رنگ و بوی فاطمی عاشق وقار رقيه و مست عشق قاسمی اهل دل ميگن آقا دومين ماه آل هاشمی آقا جان 4
كعبه بايد اقتدا كنه هميشه به سمت يك امام خاليه آقا برا نماز جای تو تو مسجد الحرام همه ميگن منجی بشر مهدی زهراست، والسلام 2 بيا وعده ی معبود بيا مقصد و مقصود بكَن ريشه ی داعش و آل سعود 2 مادرا برا بچه ها ميگن شرح غيرت تو رو روی منبرا واعظا ميگن عشق و شوكت تو رو كی ميای تا كه ما به چشم ببينيم شجاعت تو رو دولتای ما یکصدا میگن: عشقه دولت تو رو آقا جان 4
شاعر : رضا تاجیک
شعر ولادت حضرت رقیه (س)
مصاحبه رادیو پلاس با خانم آتنه فقیهنصیری
برای سلامتی ایشون و دیگر هنرمندان دعای خیر کنید.
مصاحبه خانم آتنه فقیهنصیری با رادیو پلاس
مثنوی ولادت حضرت علی اکبر (ع)
هر که از قافله ی فطرسیان جا مانده دیده اش خیره به سوی گل لیلا مانده
خنده ی آینه ی روی نبی دیدنی است بوسه از لعل لب حیدری اش چیدنی است
عمه اش تا به رخ ماه علی کرد نگاه گفت لا حول ولا قوه الا باالله
اکبری آمده تا سلسله کامل بشود ضرب آهنگ دل چلچله کامل بشود
که بخواند علوی زاده ای از راه آمد از دل شمس به آغوش زمین، ماه آمد
رونوشتی است که با اصل برابر آمد اشبه الناس به اوصاف پیغمبر آمد
خلق و خوی حسن از ذات حسینی آمد اولین سید سادات حسینی آمد
آمد و بهر پدر آینه ی حیدر شد منطقا،خلقا و خلقا، خود پیغمبرشد
نه فقط نام علی، زور دو بازوش علی شوکت و جاه علی، تیغ دو ابروش علی
او تجلی صفات همه ی برترهاست بخدا داشتنش آرزوی مادرهاست
مثل عباس علمدار رشید است،رشید همچو خورشید شد و بر همه عالم تابید
نوه ی ارشد زهرا و علی آمده است از گلستان نبی باز گلی آمده است
واژه ها در پی معنای شما خشکیدند ناتوانی سخن در خودشان میدیدند
آه مولا چه بلایی به سرت آوردند
چقدر آینه در آینه زنجیر شده ست زور بازوی علی در علی تکثیر شده ست
آسمان غرق درآن دیده ی دریایی او عالمی دربدر خوش قد و بالایی او
جاده ها زیر قدمهای تو جان میدادند سروها پیش قدمهای تو می افتادند
شب شوراست وسروراست وهیاهو درفرش پر پرواز گرفته دل لیلا تا عرش
شهر دل بوی گل لاله و ریحان دارد دل تنگم هوس بارش باران دارد
شادی و غم شده توام شب میلاد علی دل مادر متوسل شده بر ناد علی
همه ی لشکریان دورو برت میخندند همه دارند به وضع پدرت میخندند
دورم ازهرنفس و هر دم بی تو پسرم خاک عالم بسرعالم بی تو پسرم...
هر چه از جلوه بگوییم فراوان دارد خوش به حال پدرش... یوسف کنعان دارد
تا علی اکبر او نیت میدان دارد چشمهایش هوس بارش باران دارد
خواندن روضه تو خون جگر میخواهد فهم این روضه فقط داغ پسر میخواهد
تا زره کرد به تن حال پدر ریخت به هم این طرف البته احوال پسر ریخت به هم
رزم تعلیمی عباس شده آهنگش ریخته میمنه و میسره برهم جنگش
تا گره میخورد ابروش زمین می لرزد با تکان خوردن گیسوش زمین میلرزد
مرد گهواره زرنگ است خدا می داند با نگاهش چه علی گونه رجز می خواند
پدرش حرز به او بست و بگفتا: آری... آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری
نیزه بر نیزه فرود آمده بر روی تنش اربا اربا شده و هیچ نماند از بدنش
کربلا دارد از این حال جنون میگیرد از دهانت پدرت لخته خون میگیرد
گرگهایی که به یوسف همگی چنگ زدند پدری را به سر نعش پسر سنگ زدند
اندکی نیست که رفتی چه نیامد به سرت جای یک بوسه نماندست برای پدرت
پسرم بانگ انا الحق زدنت را دیدم مردم و زنده شدم تا بدنت را دیدم
کاسه ی صبر مرا کرده فراقت لبریز عمه ات آمده میدان،ز جایت برخیز
چقدَر سنگ به ابروت اصابت کرده چقدَر نیزه بهپهلوت اصابت کرده
انقدر بر بدنت تیغ عدو باریده تکه های بدنت در همه جا پاشیده گ)* بعد از این نام بلندی که ز حیدر دارد بردن نام علی مزه ی دیگر دارد
خلق وخوی نبوی داردعلی اکبراو وجنات علوی داردعلی اکبراو
تکه هاى بدنت تکه تر از تکه شده هر کسی دیده تو را شکه تر شکه شده
نام زیبای تو را یاد علی میخواند عمه با دیدن تو ناد علی میخواند
التهاب از رخ بی تاب تو دلگیر شده پدرت را بنگر کز غم تو پیر شده
دست و پا میزدی و قلب پدر خون میشد وقت بیچارگی لیلی و مجنون میشد
گره از کار پدر پیش تنت،باز نشد قدر یک گفتن بابا،دهنت باز نشد
پسری داشت در آن معرکه پرپر میزد روح از جسم پدر داشت دگر پر میزد
پدر افتاد کنار بدنت،ولوله شد همه ی دشت به یکباره پر از هلهله شد
ابتاگفتنت ازجان وجهان سیرم کرد پسرم داغ تووالله زمین گیرم کرد
با تشکر از شعرای اهل بیت و همچنین برادر روح الله گایینی به خاطر ارسال این شعر
باز هم شعر سر شور و تغزل دارد
جلوه ی ذات خدایی، لک لبیک حسین دلبر کرببلایی، لک لبیک حسین
بر گِل شیعه نوشتند شما اربابی ای گُل شیعه نوشتند شما اربابی به دل شیعه نوشتند شما اربابی
دارد این زمزمه از عرش خدا می آید لفظ "ارباب"، خدایی به شما می آید
ای که شد زائر تو، شمس و قمر، ارض و فلک ای که هستی به سر سفره ی هر شیعه نمک لعن شیعه: لَعَنَ الله قومً قَتَلَک
روز میلاد شما، روز عطا و کرم است پر قنداقه ات ارباب، گنه پوش همه است
آی ارباب، بیا پای به دنیا بگذار روی چشمان زمین، عرش خدا، پا بگذار سر خود را به روی دامن زهرا بگذار
جرعه ی معرفت از سینه ی کوثر، تو بنوش شیر توحید ز انگشت پیمبر، تو بنوش
غمت ارباب، دلیل تب پیغمبرهاست نام تو ذکر نماز شب پیغمبر هاست لب تو بوسه سرای لب پیغمبرهاست
زینت دوش نبی، آینه دار ثقلین تو حسینی، تو حسینی، توحسینی، تو حسین
دست خالی من از لطف تو پر برکت شد قلب من، خاته ی مهر تو شد و هیأت شد در عبادات من این سینه زنی عزّت شد
بی حسین بن علی، دل چو خسی در باد است با حسین بن علی، سینه حسین آباد است
شیعه از روز ازل بوده نمک گیر حسین بنده یِ دلشده یِ پای به زنجیر حسین مادرت خواسته نوکر بشود پیر حسین
کار زهراست که شد شیعه ی تو، نوکر تو من جوانیم شده، نذر علی اکبر تو
عرش نوکر، بخدا سقف همین هیأت هاست هر کجا شیعه ی مولاست، حسینیّه بپاست داعشی کور شود، پرچم آقا بالاست
هیأتم بخشی از استان حسین است، حسین کشورم، کشور ایران حسین است، حسین
تو که خود تشنه لب کرببلایی ارباب عطش نوکر خود را به زلالی دریاب این که گفتند شده مهریه زهرا، آب
پس چرا نام شما تشنه لب کرببلاست؟ حرم حضرت عباس چرا از تو جداست؟
شاعر : امیر عظیمی
شد نیمه شعبان همه جا غرق سرور است
شاعر : اسماعیل تقوایی
زیارت رجبیه
شبتون بخیر امیدوارم در این هوای بسیار بهاری دلهاتون به نور خدای متعال پر از محبت به خلق خدا باشه و در این ساعات پایانی ماه رجب من و بقیه دوستان رو از دعای خیرتون بهره مند سازید در این ساعات پایانی ماه رجب زیارت صوتی رجبیه رو تقدیم شما میکنم امیدوارم پس از شنیدن این دعای بسیار زیبا حتما به یاد همنوعان خودتون باشید از همه شما التماس دعا دارم و همه شما را به خدای بزرگ میسپارم
شعر ولادت امام عصر (عج)
شاعر : قاسم صرافان
بلندترین خیابان خاور میانه
زارش ايرانيوز، دهمين نشست تخصصي پايگاه مديريت دانش شهري گروه مشورتي جوان شهرداري با موضوع بررسي سيماي شهري با تاكيد بر بهسازي خيابان وليعصر در حالي برگزار شد كه همچون صف متعدد مخالفان و موافقان پروژه پياده روهاي خيابان وليعصر در سالن همايش نيز شاهد مواجهه اين دو گروه با يكديگر بوديم.
از يك سو دكتر حجت الله ملاصالحي، مدير عامل سازمان زيباسازي شهرداري تهران و مهندس بيژن مسعودي، مدير پروژه بهسازي خيابان وليعصر در دفاع از طرح هاي خود برآمدند و از سوي ديگر دكتر جهانشاه پاكزاد و دكتر حسنعلي لقايي از اساتيد دانشگاه به نقد برخي ازحركت هاي صورت گرفته در اين راستا پرداختند.
دكتر حسنعلي لقايي با اشاره به سوابق مرتبط خود با اين پروژه همچون عضويت در كميته فني سازمان پارك ها و حضور درجلسات توسعه پايدار به مطالعات چندين ساله خود در اين ارتباط اشاره كرده و به تبيين جايگاه اين خيابان پرداخت.
لقايي گفت: تهران به عنوان پايتخت و خيابان وليعصر به عنوان يك خيابان قديمي و با سابقه همواره از اهميت خاصي نزد مردم تهران و كارشناسان مسائل شهري برخوردار بوده است، تا جايي كه تنها براي ممانعت از قطع كردن 182 اصله درخت به دليل انجام پروژه عمراني تقاطع چمران و وليعصر، دهها نامه به دفتر رئيس جمهور وقت ارسال شد.
اين استاد دانشگاه جدي ترين نگراني موجود پيرامون فعاليت هاي صورت گرفته دراين خيابان را نگراني مردم از قطع شدن يا از بين رفتن درختان دانسته و تصريح كرد: من آينده تهران را چندان مناسب نمي بينم چرا كه بر طبق آمارهاي موجودايران در سال 1400 هجري شمسي جميعتي بالغ بر 125 ميليون نفر خواهد داشت كه از اين تعداد بيش از 20 درصد جمعيت كل كشور، در تهران سكونت خواهند داشت و طبيعي است كه در چنين فضايي هر گونه تخريب زيست محيطي يا حركتي درجهت گسترش آلودگي توجيه پذير نخواهد بود.
بهسازي پياده روها، گامي درجهت ايجاد فرهنگ پياده روي
در ادامه همايش، دكتر ملاصالحي مدير عامل سازمان زيباسازي شهرداري تهران به نقد مديريت شهري گذشته تهران پرداخته و گفت: ما بايد جايگاه انسان را در شهر بشناسيم. متاسفانه اين مساله درشهرتهران فراموش شده و همه مديران شهري تنها متوجه حل مسائل ترافيك ماشين ها بودند، درحالي كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان با وضعيت موجود، احداث دهها پل وخيابان نيز راهگشاي وضعيت ترافيكي موجود نخواهد بود.
وي به اهداف شهرداري درگسترش پياده راهها و همچنين پياده روها با يك كيفيت مطلوب در سطح شهر تهران اشاره و خاطر نشان كرد: مابه اين جمع بندي رسيديم كه اگر بخواهيم مردم را تشويق به پياده روي كنيم، چارهاي به جز اصلاح پياده روها نخواهيم داشت. بنابراين موظف خواهيم بود تا به بهترين شكل ممكن به اصلاح اين مسيرها بپردازيم تا پياده روها حتي به تفرج گاههايي براي مردم تبديل شود.
اين مقام مسئول در شهرداري تهران علت انتخاب خيابان وليعصر براي اين كاررا اهميت ويژه اين خيابان دانسته وافزود: به دليل همين اهميت، تمامي مشكلات را به جان خريديم تا اينكه الان مي توانيم به صراحت بگوييم فاز يك اين طرح تا پايان هفته ديگر افتتاح خواهد شد. البته دراين راه مشكلات بسياري پيش روي شهرداري بود تا جايي كه تنها در مسير 500 متري ميان انقلاب و طالقاني با مشكلات بسياري حتي در مجموعه شهرداري مواجه شديم.
وي علت انجام اين طرح به صورت يكباره را زمان بسيار زياد مورد نياز براي انجام طرح به صورت جز به جز دانسته و تصريح كرد كه درصورت انجام كار به صورت مرحله به مرحله زماني بالغ بر ده سال نياز بود.
ملاصالحي با رد شايعات وجود پيرامون افزايش هزينه اين طرح گفت: از ابتداي پروژه نيز با انجام كارشناسي هاي متعدداعلام كرديم اين طرح 107 ميليارد تومان هزينه خواهد داشت. الان هم اين هزينه شايد كمتر از رقم اعلام شده باشد اما به طور حتم چيزي بيشتر از اين رقم نخواهد بود.
وي در پايان از شروع فاز دوم اين طرح كه همان همسطح كردن پياده روهاست خبر داده و خاطر نشان ساخت: اين فاز از طرف نيز تا سه ماه آينده به پايان خواهد رسيد تااز اين پس خيابان وليعصر، الگويي براي ديگر خيابن هاي شهر تهران همچون شريعتي و انقلاب و معابر ديگر شهرهاي ايران شود.
پيادهروهاي وليعصر، تفرجگاه مي شوند
ديگر مدعو اين نشست، مهندس مسعودي مدير پروژه بهسازي خيابان وليعصر به دفاع از پروژه پرداخت.
وي پرداختن به پيادهروها را موجب ساماندهي شهر و آرام سازي محيط و نظم شهر دانسته وافزود: اگر متوليان شهر به انضباط اعتقاد داشته باشند موجب خواهد شد تا مردم را به انجام كارهاي درست عادت دهيم. به طور حتم براي پياده روي نياز به فضاي مناسب وجود دارد، حال آنكه تا به حال چنين چيزي در سطح شهر تهران وجود نداشته است.
مسعودي با اشاره به گذشته خيابان وليعصر، از اين خيابان به عنوان تفرجگاه براي مردم ياد كرده و افزود: محيط زيبا و جذاب پياده روهاي اين خيابان در كنار درختان و پرندگان موجب شده بود تا خيابان وليعصر تبديل به تفرجگاه و مركزي تفريحي براي مردم تهران شود.
مديرپروژه بهسازي خيابان وليعصر به اقدامات صورت گرفته در كف پياده روهاي اين خيابان اشاره كرد و گفت:علاوه بر يكسان سازي كف خيابان تمامي عناصر مزاحم حذف شده و مبلمان شهري و صندلي ها به بهترين شكل ممكن نصب شده است. همچنين مسير به بهترين نحو ممكن ايمن سازي شده است تاعبور ناتوانان و نابينايان به بهترين شكل ممكن تسهيل شود.
مسعودي ازوجود هنرمندان دراين پروژه به عنوان گامي د رجهت بازگشت اين خيابان به دوران گذشته ياد كرده و ازخيابان وليعصر به عنوان تفرجگاهي دوباره براي مردم تهران خبر داد.
وي همچنين به اقدامات صورت گرفته براي بهم نخوردن كف پياده رو بواسطه كندن مجدد آن اشاره كرد و خاطر نشان ساخت: پياده رو به صورت خشكه چيني و قابل برداشت است تا جايي كه به راحتي براي حفاري ها مي توان كف را برداشته و بدون هزينه اي دوباره آن رانصب كرد.
اين مقام مسئول در پايان عمر مفيد كف پوش پياده رو خيابان وليعصر را از سوي كارخانه سازنده آن 15 سال دانسته و افزود: به اعتقاد ما عمر اين كف پوش ها حتي بسيار بيشتر از آن چيزي است كه مسئولان كارخانه سازنده ادعا كردهاند.
وقتي وليعصر جايگزين لاله زار مي شود
با پايان يافتن سخنان مسئولان و مديران اين پروژه دكتر پاكزاد به نقد سياست هاي شهرداري پيرامون اين خيابان پرداخت.
وي ابتدا وجود بحث پيرامون نقد اين حركت را به تعبيري نوش دارو پس از مرگ سهراب دانسته و درادامه الگو كردن اين طرح در ديگر مناطق را اشتباه محض دانست و او گفت: اينكه اين طرح درخيابان شريعتي با الگو برداري از وليعصر انجام شود اشتباه محض است چه برسد به اينكه اين طرح به شهرهاي ديگر نيز سرايت كند چرا كه هيچ خياباني همچون وليعصر ويژگي تفريحي ندارد تا پياده روهاي آن تبديل به تفرجگاه شود.
وي اجراي چنين پروژه اي در طول 18 كيلومتر خيابان وليعصر به عنوان بلندترين خيابان خاورميانه را نوعي حركت تبليغاتي دانسته و افزود: چند مشكل دراين خيابان وجود دارد اول اينكه در بخش هايي ازخيابان آنقدرشيب بالا است كه كسي پياده روي نمي كند، دوم اينكه به دليل ترافيك شديد آلودگي تا به حدي است كه پياده روي مضرات بيشتري نسبت به سورا شدن درماشين دارد. وي به كنايه از مسئولان خواست تا از اين پس درمسيرهاي شرقي غربي اقدام به ساخت پياده رو كنند تا در عمل امكان پياده روي به دليل شيب متر وجود داشته باشد.
اين استاددانشگاه ازخيابان لاله زار به عنوان بهترين نقطه براي ايجاد پياده راه ياد كرده و اعلام كرد با وجود پيگيري چندين ساله مشخص نيست كه چرا هيچ وقت اين طرح عملي نخواهد شد.
گردنه حیران
گردنه حیران از مهمترین جاذبه های گردشگری این روستا ، گردنه حیران است که در مسیر راه ارتباطی آستارا – اردبیل قرار گرفته است . این گردنه که آخرین منطقه حفاظتی استان گیلان می باشد ، از یک طرف مشرف به کوه هایی است که پوشیده از جنگل های انبوه است و از سویی مشرف به دره ای نه چندان عمیق که از میان آن رود ارس عبور می کند این رود تعیین کننده مرز ایران و کشور آذربایجان است. این گردنه در بیشتر زمان ها در زیر پوششی از مه قرار دارد و از نظر طبیعی دره ها و کوهپایه های آن ، پوشیده از گل ها و گیاهان جنگلی و مرتعی هستند.
شاید توصیف شکوه حیران از زبان آنوبانینی ناشدنی باشد ؛ ولی بیشک نام این گردنه زیبا و کم نظیر خود بیان کننده شکوه و عظمتی است که انسان در این منطقه احساس می کند . از دیدن مناظر انسان حیران می ماند که آیا اینجا قسمتی از دنیا است یا قطعه ای از بهشت . همه گردشگران و ایرانگردان باید در سفر های تابستانی خود این منطقه را در ذهن داشته باشند که نباید از آن به سادگی گذشت. بی شک می توان حیران را از زیباترین مناطق سرسبز ایران دانست. کوهنوردانی هم که عازم اردبیل می شوند می توانند زیبایی های این منطقه را با کوهپایه های سبلان مقایسه کنند و یا با عبور از آن ، خستگی صعود را در شب سرد زمستانی فراموش کنند . گردنه حیران تقریباً بیشتر مواقع در زیر ابرى از مه پنهان است ، دره ها و کوهپایه هاى پوشیده از گل ها و گیاهان جنگلى و مرتعى و گاو هایى که در حال چرا هستند با چشم انداز زیبایى از کندو هاى عسل ، اولین جلوه هایی است که به چشم هر رهگذری مى آید و آن را فریفته خود مى کند . مسیر رویایى و زیباى گردنه حیران از یک طرف مشرف به کوه هایى است که پوشیده از جنگل هاى انبوه است و از طرف دیگر مشرف به دره اى نه چندان عمیق که از میان آن رود ارس عبور مى کند و تعیین کننده مرز ایران و آذربایجان است . گردنه حیران تقریباً بیشتر مواقع در زیر ابرى از مه پنهان است. امکانات و تسهیلات تفریحی، گردشگری، حمل و نقل، اسکان و … : این منطقه دارای مناظر بکر طبیعی می باشد و نصف جنگل ها و مراتع آن متعلق به ایران و نیم دیگر در کشور جمهوری آذربایجان قرار دارد. سازمان جنگلداری استان امکانات تفریحی و گردشگری را ایجاد کرده و همچنین تله کابین در حال نصب بر روی این منطقه می باشد.
آب و هوا : تابستان معتدل و زمستان سرد و کوهستانی
آدرس : جاده اصلی اردبیل به آستارا – ابتدای تونل اردبیل تا 5 کیلو متری آستارا، فاصله تا مرکز شهر ، 40 کیلومتر
برج طغرل به نقل از سایت عصر ایران
ایروان
ارمنستان با نام رسمی جمهوری ارمنستان کشوری در قفقاز جنوبی به پایتختی ایروان است. ارمنستان در قفقاز جنوبی (ماورای قفقاز) در میان دریای سیاه و دریای خزر قرار دارد که مرز میان آسیا و اروپا محسوب میشو د. همسایگان ارمنستان در غرب ترکیه، در شمال گرجستان، در شرق جمهوری آذربایجان، و در جنوب ایران و جمهوری خودگردان نخجوان (جزئی از جمهوری آذربایجان) میباشند.
نام بومی این کشور در زبان ارمنی هایک میباشد که در سدههای میانه با افزودن پسوند فارسی ستان (به معنای سرزمین) به هایاستان تغییر یافت. این نام به طور سنتی از نام هایک، بنیان گذار افسانه ای ملت ارمنی و نتیجهٔ نتیجهٔ نوح پیامبر، گرفته شده است که بر اساس نوشتهٔ موسی خورنی، تاریخ نویس ارمنی، در سال ۲۴۹۲ قبل از میلاد بل پادشاه بابل را شکست داد و ملت ارمنی را در منطقهٔ آرارات بنیان گذاشت. زبان ارمنی، زبان رسمی کشور ارمنستان است.
معبد گارنی
تاریخ بنای قلعه گارنی بر می گردد به هایک ناهابت که به نام گارنیک نوه نتیجه (هایک) نامگذاری شده است.رودخانه گارنی در 28 کیلومتری جنوب شرقی ایروان قرار گرفته است ودرمحدوده استان کوتایک می باشد. این منطقه با داشتن شرایط اب وهوایی طبیعی منحصر بفرد در ارمنستان که ییلاق وشکارگاه اختصاصی پادشاهان در قرون مختلف بوده است.
مجموعه فعلی که شاهد آن هستید از قسمتهاوبناهای زیرتشکیل شده است.
1-عبادت گاه یا بنای اصلی معبد که تاریخچه ساخت ان برمیگردد به قرن اول میلادی این بنا به دستور پادشاه تیرداد اول درسال 66 میلادی بناگردید وتقدیم شده به خدای مهر وبه همین دلیل بعدازبه رسمیت شناختن دین مسیحیت در ارمنستان دراوایل قرن چهارم میلادی این بنا دست نخورده باقی مانده ودرکنار ان کلیسایی بنا گردیدکه بر اثرزلزله مهیبی به سال 1679 میلادی فرو ریخت است.
2-درمحدوده بنا شاهد یک حمام اختصاصی هستیم که مربوط به دختر خسرو پرویزکه خواهر تیرداد سوم می باشد که تشکیل شده است ازقسمتهای مختلف که شامل حوزچه های اب گرم وسرد وحمام بخار مباشد .قسمت جالب توجه این حمام کاشی کاری های کف حمام می باشد که از15رنگ طبیعی ساخته شده است ودران ماهی های دریا به تصویر کشیده شده اند.درمرکز این نقش ها فیگور زن ومردی است که نماد خدای اقیانوس می باشد.
3-دیگری تخته سنگی که شناسنامه معبد گارنی به شمار می رود که روی ان کتیبه ای به زبان یونانی دست فرمان پادشاه وقت که درراستای بنای این اثر تاریخی حک گردیده است.
کلیسای گغارت
کلیسای گغارت به معنی سرنیزه میباشدکه در35 کیلومتری جنوب شرقی ایروان ساحل شرقی رودخانه ازاد واقع شده دردره تاریخی گغارت قرار گرفته است . این بنا دردوبعد زمانی مختلف ساخته شده وازدو قسمت اصلی تشکیل شده است دراوایل قرن سیزدهم این منطقه جزو املاک اختصاصی خاندان زاکریان بوده است و قابل ذکر است که خاندان زاکریان یکی ازثروتمندترین خاندان درتارخ ارمنستان بوده اند که به دستورشان کلیسای بیرونی در سال 1215 ساخته می شود بعدهاخاندان پروشیان این ملک راازخاندان زکریان خریداری نموده اند ودستور ساخت کلیسای درونی رابه یک خواهرومعمار دادند.ودراواخر قرن سیزدهم کلیسای درونی ساخته که از سه قسمت اصلی تشکیل شده ا ندویکی ازاین قسمتها ارامگاه سلسله پروشییان محسوب می شود ساخت کلیسای درونی که ازتراش صخره به وجود امده به مدت 10 سال به طول انجامیده است (1350-1340).
گغارت یک نوع نیزه می باشد که یک پایه چوبی دارد که بر سر ان یک اهن تیز تخت قرار گرفته است این نیزه برمیگردد به زمانی که حضرت مسیح را به صلیب کشیده بودند وبا فرو کردن این نیزه در بدن ایشان می خواستند م طئن باشند که حضرت مسیح جان سپرده است وبه همین دلیل این نیزه برای مسیحیان مقدس شناخته شده است وتاتوس اراکیال این نیزه را در اواسط قرن سیزدهم به ایری وانک نام قدیم گغارت می اورد واز ان پس به این نام معروف می گردد.
شهر مذهبی اجمیازین
در 25 کیلومتری غرب ایروان واقع شده است ودرحال حاضر چهارمین شهر بزرگ ارمنستان محسوب میگردد مرکزروحانیت ارمنستان ومحل نشست اسقف اعظم می باشد .شهر اجمیازین از قرن 3و4 قبل ازمیلاد مسیح ساخته شده و واقارشابات نام داشته است ودران زمان پایتخت ارمنستان بوده وتا قرن 4 میلادی مهمترین شهر محسوب شده است . ارمنستان قدیمی ترین کشور مسیحیت در دنیا به شمار میرود که با به رسمیت شناخته شدن دین مسیحیت این کشور پیشرفت های زیادی کرد از جمله رونق گرفتن شهرهاوپیدایش خط ارمنی وغیره.روایت شده است که درزمان شاه عباس علماو وزرای ارمنی بسیاری ساکن ایران بوده اند که تصمیم برگشت به ارمنستان داشتند.شاه عباس برای مانع شدن خروج انهااز کشور تصمیم می گیرد که سنگ سنگ کلیسای اجمیازین رابه ایران برده واین تصویر شاه عباس را برروی دیوارحک کنند.و درنهایت شاه عباس با دیدن تصویرخود از این کار منصرف شده وتصمیم میگیرد کلیسایی باهمین شکل ومعماری درجلفای اصفهان بنا کند که تا کنون باقی مانده است ومرکز روحانیت در اصفهان می باشد. بنیانگذار کلیسای اجمیازین گریگورلوساوریج مقدس بوده که روایت میشود که او خواب می بیند خداوند محلی را به اوبایک عصای طلایی نشان می دهد و او تصمیم به ساخت کلیسا در ان منطقه مگیردکه این محل با عصا نشان داده شده دقیقا در وسط کلیسا قرار گرفته ومقبره گریکور لوساوریچ مقدس می باشد وبعدها باستان شناسان به این نتیجه می رسند که زیر این محل درزمان های گذشته معبد خدایان بوده است ساخت ان مربوط به سال 301-303 میلادی مباشد عمده باسازی ان در قرن 17 صورت می گیرد .
شهر جرموک
شهر زیبا و توریستی جرموک در شمال شرقی VAYOTS DZOR واقع شده است طبیعت بینهایت زیبای ان هوای تمیز وچشمه اب گاز دار جرموک هر ساله در تابستان باعث جذب توریست های فراوانی میشود.اب اشامیدنی جرموک دارای خواص درمانی است که ابدرمانی ان از زمان قرون وسطی تاکنون ادامه دارد ومتخصصان ابدرمانی در این شهر وبه خصوص در هتلها موجود می باشد وازدیرباز موردتوجه خاص وعام واقع شده است جالب ذکر است که این روش های درمانی بسیار موثر واقع می شود.یکی دیگر ازویژگی های این شهر وجودچشمه های اب اشامیدنی دراقصی نقاط شهر است که دمای انها بین 30 تا70 درجه می باشد .
دره گل ها
دره گل ها در 50کیلومتری شمال شرقی شهرایروان دردامنه کوههای از ویژگی های بارزاین مکان طبیعت سرسبزکوهستانی ان است که در فصل تابستان غرق در گل و گیاهایی زیباو درزمستان باانبوهی ازبرف پوشیده است وازمراکزاصلی تفریحی درطول سال می باشد که شامل مجموعه های ورزشی رستوران ها هتلها وغیره است طول پیست اسکی 7 کیلومتر است ودرسال 2004 تل سیژ ان را باز سازی وبه تعداد ایستگاه های ان اضافه کردند.مجموعه کلیساهای جامع رادر این دره مشاهده مکنیم که 4 کلیسای بزرگ و2 کلیسای کوچک تشکیل شده است.کلیسای اصلی به اسم GRICOR مقدس است که درسال 1013 میلادی ساخته شده .ودر محوطه کلیسا مقبره بنیانگذار ان GRICOR وسنگهای سلیبی قرن 12و13 می باشد ونیز مقبره 2 پادشاه ارمنی که در جنگ سلجوقیان جان سپرده اند می باشند
شهر اشتاراک
از زمانهای قدیم افسانه ای روایت شده که سه خواهر درشهر شتاراک زندگی می کردند وهرسه عاشق شاهزاده SARKIS می شوند. دو خواهر بزرگتر برای خوشبختی خواهر کوچکتر تصمیم به خودکشی می گیرند ویکی از انها بالباس قرمز ودیگری بالباس زرد خودرابه ته دره اشتارک می اندازند خواهر سوم هم ازناراحت لباس سفید رنگی می پوشد وخود رابه ته دره می اندازد واز ان به بعد شاهزاده SARKIA . به یاد انها 3 کلیسا به اسم رنگهای لباسشان در دره میسازد و براساس این افسانه طی قرون مختلف در این دره سه کلیسا ساخته شده است. بهترین کلیسای باقیمانده کلیسای قرمز است که درقرن هفتم میلادی ساخته شده است ساخت کلیسای سفید به قرن ششم وکلیسای زرد به قرن 13 و14 مربوط می شود. یکی دیگر از مناطق دیدنی اشتاراک پلی است که از دره kasakh می گذرد.
دریاچه سوان
یکی از بزرگترین دریاچه های اب شیرین دنیا از جهت ارتفاع نسبت به سطح دریا است که درمرکز کشور ارمنستان استان Gegharkunic واقع شده منطقه سوان به عنوان یکی از مهمترین مراکز اکو توریستی در ارمنستان محسوب میشود.اب دریاچه سوان معمولا ازرودخانه ها و چشمه هایی که درزیر دریاچه جاری هستند بوجود امده وتغذیه می کنداما تنها یک رودخانه ازدریاچه سرچشمه می گیرد که هزاردان نام دارد ودر دریاچه ایروان واقع در جنوب شهر می ریزد و از این اب جهت ابیاری زمین های کشاورزی دشت ارارات استفاده می شود .ارتفاع این دریاچه به 2000 متر از سطح دریا می رسد ومساحت ان 940 کلومتر مربع میباشد .طی 30 سال گذشته سطح اب جزیره 19 متر کاهش یافته که اگر این روند ادامه پیدامی کرد ماروزی شاهد خشکیدن اب دریاچه می شدیم اما باکمک ساخت تونل ارپا سوان اب ابنبار به دریاچه متصل شد و همه روزه شاهد افزایش سطح اب هستیم . از مهمترین ماهی های دریاچه میتوان به ایشخان وسیگا اشاره کرد .درشمال دریاچه رشته کوه Geghama قرارگرفته است که این نام نام یکی از نوادگان پدر قوم ارمنی میباشد ودرگذشته نیز دریاچه سوان به همین نام معروف بوده است. یکی از معروفترین اثار تاریخی درشبه جزیره سوان کلیسای بسیار قدیمی Aracelots می باشد که در قرن 9 میلادی (سال 874) ساخته شده است. دراطراف دریاچه سوان مراکز تفریحی وتوریستی بسیاری وجود دارد که از ساحل شنی مجموعه پارک ابی مجموعه سوارکاری وزمین تنیس وسوییت های اقامتی درساحل می باشد.
هانرابدوتیان هراپارگ میدان جمهوری
این میدان در مرکز شهر ایروان قدیم واقع شده که در سال 1926 با طراحی ونظارت مستقیم شخص الکساندر تامانیان بنا گردیده است .نام قدیم این میدان لنین بوده است .این بنا ساختار پیچیده ای دارد طرح میدان بصورت بیضی شکل است ودر اطراف ان ساختمان های دولتی و فرهنگی قرار گرفته است که شامل ساختمان هییت دولت (درضلع شمال شرقی ) وزارت امور خارجه در (در ضلع شمال غربی ) هتل زنجیره ای MARRIOT ARMENHA (ضلع جنوب غربی ) وپست مرکزی (ضلع جنوب شرقی) ودر مرکز جهت شمالی میدان ساختمان موزه تاریخ وملی ارمنستان قرار گرفته است.در فصل تابستان به عنوان یکی از جذابترین مراکز تفریحی به شمار میرود .در روبروی موزه فواره های موزیکال قرار گرفته که باپخش اهنگ ونور پردازی خاص هماهنگ است .در ایام جشن های ملی مراسم زیادی در این میدان برگزار می شود ودر انتها با اتش بازی هیجان انگیزی خاتمه می یابد .
کلیسای گریگورلولساوریچ
این کلیسا به دستور اسقف اعظم (زاون اول) در سال 1980 به مناسبت 1700 –مین سال گرد مسیحییت ساخت ان اغاز شد ودرسال 2001 به بهره برداری رسید .در ساخت این بنا سنگهای دوف به کار رفته ودر زیر پاهای ستونها شمش طلا گذاشته اند.در قسمت شرقی کلیسا ناقوسها قرار گرفته و در قسمت پایین کلیسا کتابخانه و مجموعه ای ازیاد بودهای گریکرلوساوریچ مقدس ویک کتابخانه موجود است .این کلیسا جهت مراسم های مختلف دینی ومذهبی مورد استفاده قرار می گیرد.درسال 2000 میلادی باز مانده پیکره گریکر لوساوریچ مقدس توسط اسقف اعظم گارگین دوم از واتیکان طی مراسم باشکوهی به این کلیسا اورده شد ودرحال حاضر در جایگاهی که روبروی دراصلی کلیسا واقع شده نگهداری می شود
پیامکهای ویژه ماه مبارک رمضان
مارا به دعا کاش نسازند فراموش . . . رندان سحرخیز که صاحب نفسانند . . . فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم . التماس دعا
روزه یعنی نفس خود پاک کن قلب ابلیس درونت چاک کن راه پرواز است سوی آسمان ماه گردیدن بسان عاشقان التماس دعا
هرچه داریم از خداست و هرچه توان داریم برای خدا باید خرج کنیم. با ادب خاص خود وارد این مهمانی بی مانند بشویم . . . ماه رمضان بر شما مبارک
روزه هنگام سۆال است و دعا / پر زدن با بال همت تا خدا شهر یکرنگی و بی آلایشی / ماه تقصیر و گنه فرسایشی
عاشقان معشوق خود پیدا کنند / تا سحر در گوش او نجوا کنند درد خود گویند با درمان خویش / با طبیب و یا انیس جان خویش . . .
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن (ماه مبارک رمضان، ماه دوری از گناهان، ماه بندگی مبارکتان باد.)
ای دوست ز رحمت دل آگاهم ده / در ماه دعا سیر الی اللهم ده ماه رمضان و ماه مهمانی توست / در محفل مهمانی خود راهم ده . . .
در خلوت شب ز حــق صـدا می آید / از عطر سحر بوی خدا می آید با گوش دگر شنو به غوغای سکوت / کز مرغ شب ، آواز دعا می آید . . .
ای در غرور نفس به سر برده روزگار / برخیز ، کارکن ، که کنونست وقت کار ای دوست ! ماه روزه رسید و تو خفتهای / آخر زخواب غفلت دیرینه سر برآر . . .
یا اله الخلق یا رب الفلق / ای خدای انجم و شمس و شفق از تو می خواهم در این ماه شریف / چشم پوشیدن ز جرم ما سبق . . .
باز آى و دل تنـگ مرا مونس جان بـاش / وین سوخته را محـرم اســرار نهان بـاش زان باده که در میکده عشـق فروشــند / ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش . . .
آمد رمضان هست دعا را اثری دارد دل من شور و نوای دگری ما بنده عاصی و گنهكار توییم ای داور بخشنده بما كن نظری
لحظات شادی خدا را ستایش کن لحظات سختی خدا را جستجو کن لحظات آرامش خدا را مناجات کن لحظات درد آور به خدا اعتماد کن و در تمام لحظات خداوند ر اشکر کن
عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی شعله به خرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یا حسین…
روزمحشروقت پرسیدن زمن رب جلى گفت توغرق گناهی؟ گفتمش یارب بلى گفت پس آتش نمیگیرد چرا جسم وتنت؟ گفتمش چون حک نمودم روی قلبم یاعلى.
عشق یعنى صبر در هنگام خشم عشق یعنى جاى سیلى روى چشم عشق یعنى قلب چون آئینه اى جاى میخ در به روى سینه اى عشق یعنى انتظار منتظر سینه اى مجروح از مسمار در عشق یعنى گریه هاى حیدرى دخترى دنبال نعش مادرى عشق یعنى طاعت جان آفرین ردخون سینه بر روى زمین
دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را بر دار برد عشق تو آخر سر ما را بردی دل ما را ، دل ما را ! ” اللهم عجل لولیک الفرج ”
شبی در محفلی ذکر علی بود شنیدم عالمی فرزانه فرمود اگر دوزخ به زیر پوست داری نسوزی گر علی را دوست داری وگر مهر علی در سینه ات نیست بسوزی گر هزاران پوست داری
خدایا یادم بده یادم باشه یادت باشم
آمد رمضان هست دعا را اثری دارد دل من شور و نوای دگری ما بنده عاصی و گنهكار توییم ای داور بخشنده بما كن نظری
ماه مبارک آمد، اي دوستان بشارت کز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز باشد که باقي عمر، جبران شود خسارت
امام صادق علیه السلام: خواب روزه دار عبادت، خاموشي او تسبيح، عمل وي پذيرفته شده و دعاي او مستجاب است."
حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک باد.
آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمي توفيق خدايا، تو ز ما سلب مفرما شد باز در رحمت خالق به روي خلق چون ماه مبارک ز افق گشت هويدا مژده که شد ماه مبارک پديد به عاصيان وعده ي رحمت رسيد ماهي سرشار از برکت و رحمت و عبادت هاي پذيرفته شده برايتان آرزومندم
السلام عليک يا شهر الله الاکبر و يا عيد اوليائه در ماه پر خير و برکت رمضان برايتان قبولي طاعات و عبادات را آرزومندم التماس دعا
از عرش صدای ربنا می آید / آوای خوش خدا می آید فریاد که درهای بهشت باز کنید/ مهمان خدا سوی خدا می آید حلول ماه مبارک رمضان بر شما مبارک باد.
چه شود ای گل نرگس، با تو دیدار کنم جان و اهل و هستی ام، بر تو گرفتار کنم روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا کی شود با رطب وصل تو افطار کنم
کاش در اين رمضان لايق ديدار شوم سحري با نظر لطف تو بيدار شوم کاش منت بگذاري به سرم مهدي جان تا که همسفره تو لحظه افطار شوم
ماه رمضان شد، مى و ميخانه بر افتاد عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد افطار به مى كرد برم پير خرابات گفتم كه تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد با باده، وضو گير كه در مذهب رندان در حضرت حق اين عملت بارور افتاد
بهر ايام دگر چون افسر است ماه گشتن ، سير كردن در وجود با تعبد ، با تهجد ، با سجود روزه يعني نفس خود پاك كن قلب ابليس درونت چاك كن را ه پرواز است سوي آسمان ماه گرديدن بسان عاشقان روزه هنگام سوال است و دعا پر زدن با بال همت تا خدا شهر يكرنگي و بي آلايشي ماه تقصير و گنه فرسايشي عاشقان معشوق خود پيدا كنند تا سحر در گوش او نجوا كنند درد خود گويند با درمان خويش با طبيب و يا انيس جان خويش فاش راز و گفته هاي خود كنند ذكر سر و غصه هاي خود كنند روزه رسوا كردن شيطان دون پاك گشتن چون شهيد غرقه خون فصل پاكي درون ما بود نا اميد از دام انسان مي شود
روزه ، تمرين كلاس زندگي درس ايثار و خلوص و بندگي روزه ، زنجير هوا گسستن است ديو و بت هاي درون بشكستن است ماه در خودنگري و خودكاوشي لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشي درك مسكين از دل و جان كردن است زندگي همچون فقيران كردن است قهرمان صحنه تقوا شدن همچو ماهي زنده دريا شدن ماه ميهمان وضيافت برخدا جام بخشش ، ماه سرشار ازعطا روزه ، پرواز و عروجي ديگر است
مارا به دعا کاش نسازند فراموش رندان سحرخیز که صاحب نفسانند فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک
حلول ماه مبارك رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهاي عاشقانه و نيايشهاي عارفانه و بندگي خالصانه را به شما تبريك عرض ميكنم . خدا سعادت درك اين ماه رو به ما بده تا انشالله بتونيم از بركات اين ماه ذخيره خيري براي آخرت خود كسب كنيم - شما هم منو از دعاي خير فراموش نكنيد
ماه رمضان، ماه نزول آيه هاي سبحاني و ارتباط ملك و ملكوت در نزديكترين افق براي عروج «ارواح روحاني» است!
ماه رمضان، ماه از «منيت» و «ماديت» بريدن و پركشيدن در هواي لاهوت و «گردشهاي روحاني» است.
ماه رمضان، بهار سالكان الي الله و آغاز شكوفايي غنچه هاي عشق و معرفت در بوستان «سينه هاي سودايي» است!
ماه رمضان، ماه برچيده شدن، «بساط شياطين» از عرصه زندگي اولاد آدم و حضور ملموس ملائك در اطراف «صائمين مشتاق شيدايي» است!
ماه رمضان، ماه كشيده شدن خط گذشت و غفران الهي بر خطاهاي گناهكاران در سايه «الغوث الغوث هاي عمق جاني» است!
ماه رمضان، ماه چيده شدن «مائده هاي آسماني» بر سفره جانهاي رسته از خاك و متصل به «انوار اهورايي» است.
ماه رمضان، ماه شكستن «بت هاي نفس» و سجدهء عشق بر درگاه «عاشق و معشوق آفرين نامتناهي» است».
ماه رمضان، ماه مفروش كردن قدوم شب قدر با اشكهاي شوق براي درك «زيباترين لحظهء حيات انساني» است
ماه رمضان، ماه «يتيم شدن تاريخ» در طوفان نفاق و ضربت خوردن اميرالمؤمنين و عروج «جان جهاني» است!
ماه رمضان، ماه درك دقيق تر حضور«امام زمان» براي آمادگي بهتر جهت ظهور «منجي آخرالزماني» است!
ماه رمضان، مائدههاي آسماني را بر سفره دل عارفان حقيقتجو ميچيند.
اين هلال از طرف باغ جنان مي آيد هو ش باشيد كه ماه رمضان مي آيد در شب اول اين ماه پي ماه مرو ماه اين ماه شب نيمه آن مي آيد
یاران اگـــر به وادی وجــــدان سفـــرکنـیم ازغیبت و خلاف دراین ماه حــــــذر کـــنیم شاید ســـبب شود که پس از سالیان سخت احسان و رحمت حق را به پیـمانه سرکنیم.
ماه رمضان است و صفا آمده است بر خانه دل نورو ضیا آمده است از سفره ما بوی بهشت می آید چون سفره ز درگاه خدا آمده است
استشمام عطر خوشبوی رمضان از پنجره ملکوتی شعبان گوارای وجود پاکتان.
می گویند هر وقت آب می نوشی بگو یا حسین(ع)، این روزها که آب می بینی و نمی نوشی آرام بگوی یا اباالفضل(ع)
روزه دار و به ديگران بخوران نه مخور روز و شب شكم بدران
دلا در روزه مهمان خدایی طعام آسمانی را سرایی درین مه چون در دوزخ ببندی هزاران در ز جنتبرگشایی... (کلیات شمس جزو ششم صص 35 و 361)
بگذار تا بميرم در اين شب الهي ورنه دوباره آرم رو روي روسياهي چون رو كنم به توبه، سازم نوا و ندبه چندان كه باز گردم گيرم ره تباهي
يا اله الخلق يا رب الفلق اي خداي انجم و شمس و شفق از تو مي خواهم در اين ماه شريف چشم پوشيدن ز جرم ما سبق
رمضان شهر عشق و عرفان است * * * رمضان بحر فيض و احسان است رمــضــــان، مــاه عــتــرت و قــرآن * * * گــــاه تــــجديد عهد و پيمان است
رمضان ماه مناجات ودعا رمضان پر بود از شور و صفا ماه خالص شدن از کبر و ريا رمضان ماه رسيدن به خدا
در شب احيا به تو رو كرده ام خويش را با توبه همسو كرده ام گرچه عمري با گنه بنشسته ام گرچه قلب صاحبم بشكسته ام صبر كن ، از كيفر من بر حذر تا كنم در خويش تجديد نظر
بنال اي دل ،دل عالم غمين است *** شب قتل امير المومنين است پيمبر ميزند بر سينه گويا *** در اين غم نوحه خوان روح الامين است
بـاز هـواي سـحــرم آرزوســــت خـلـوت و مـژگـان تـرم آرزوسـت شـكـوه ي غـربـت نـبـرم ايـن زمـان دسـت تـــو و روي تـو ام آرزوســت
رمضان آمد و آهسته صدا كرد مرا مستعد سفـــر شهر خدا كرد مرا از گلستان كرم طرفه نسيـمي بوزيد كه سراپاي پر از عطر و صفا كرد مرا
اندرمضان خاك ِتو زَر مي گردد چون سنگ كه سُرمهً بصر مي گردد آن لقمه كه خورده اي به هنگام ِ سحر وان صبر كه كرده اي گُهَر مي گردد
مبارک باد آمد ماه روزه رهت خوش باد، ای همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببینم که بودم من به جان دلخواه روزه
رمضانا تو بهترین ماهی چون که ماه ضیافت اللهی خوش عمل هر که بود در رمضان ترک منکر نمود در رمضان
تپه های سیلک
قدیمیترین خاستگاه تمدن بشری را سیلک کاشان عنوان میکنند، یعنی اولین جایی که شهر نشینی شکل گرفت، آنجا که آریاییها اولین تمدن شهر نشینی را ایجاد کردند.
تمدن اقوام تپههای سیلک در 2500 سال پیش مغلوب تمدن آریایی شد که آثار آنها در طبقات مختلف حفاری از قبیل ظروف لولهدار بلند با نقش اسب و خورشید و اسلحه آهنی و شمشیر و نیزههای بلند کشف شده است.
محوطه باستانی سیَلْک که در منطقه فین کاشان واقع شده قدمتی در حدود 7 هزار سال دارد.
محوطه باستانی سیَلْک در ضلع جنوبغربی کاشان و در سمت راست جاده کاشان به فین قرار دارد و از دو تپهٔ شمالی و جنوبی که در فاصله ۶۰۰ متری یکدیگر قرار دارند و دو گورستان تشکیل شده است.
یکی از گورستانها که گورستان الف نامیده میشود ۳۵۰۰ سال قدمت دارد و در ۲۰۰ متری جنوب تپهٔ جنوبی واقع شده است که امروزه روی آن بلواری احداث شده است.
گورستان دیگر که گورستان ب نامیده میشود ۳۰۰۰ سال قدمت دارد و در زیر باغها و زمینهای کشاورزی ضلع غربی تپهها قرار دارد.
تپه سیلک در حقیقت زیگورات یا محل عبادت اقوام باستانی بوده است که از گل رس و سفال ساخته شده است.
این بنای تاریخی تا سال ۱۳۱۰ شناسایی نشده بود و در میان مردم کاشان به شهر نفرین شده معروف بود تا اینکه با کاوشهای باستانشناسان کشف شد.
در خرابههای تپه باستانی سیلک چند اسکلت انسان و ظروف قدیمی پیدا شده که این اشیاء در موزههای لوور فرانسه، موزهٔ ملی ایران و موزهٔ باغ فین و موزهای در جنب این بنای باستانی قرار داده شده است.
این تپه تاریخی در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ با شماره ۳۸ در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید.
قدمت قدیمیترین آثار به دست آمده از تپه شمالی به حدود ۷۵۰۰ سال قبل میرسد و آخرین آثار مکشوفه از تپه جنوبی مربوط به ۵۰۰۰ سال قبل است.
این منطقه مسکونی در جوار بقایای دریای تتیس (دریای عظیمی که تمام فلات مرکزی ایران و افغانستان را در برگرفته بوده) قرار گرفته و شاید با خشک شدن آرام دریا و پدید آمدن خشکیهای حاصلخیز، انسانهایی را که احتمالا در ارتفاعات زندگی میکردهاند، به سمت خود کشانده است.
این تپه در نگاه اول یک تپه خاکی است و جاذبهای برای دیدن، آن هم در گرمای شهر کاشان ندارد ولی با کمی توجه به قدمت و شناخت تاریخ، آنوقت این تپه دالانی برای ورود به دنیایی دیگر محسوب خواهد شد.
مسکن انسان در این ناحیه نخست به صورت کوهها، یا خانههای محقری که از نی و شاخههای درخت ترکیب یافته بود، ساخته شد و بعدها روی نی و شاخههای درخت گل مالیدند و یا دیوارهای خانه را با چینه بالا بردند ولی خیلی زود برای بالا بردن دیوارها از خشت خام استفاده کردند.
در ابتدا خشتها را بدون قالب میساختند، ولی بعداً برای ساختن آن قالب به کار بردند، توانستند خشتها را یک اندازه و منظم بسازند.
در داخل خانهها دیوارها را با گل اخری رنگ میکرند. و مردگان را در زیر کف اتاقها که آجر فرش یا سنگ فرش نبود، دفن مینمودند.
مردگان را در این قبرها به صورت «چمپاته» به خاک میسپردند و همراه آنها در گورشان اشیایی قرار میدادند و این اشیا در بعضی از گورها پر ارزش و زیاد بود و در بعضی دیگر کم و بیارزش.
ذوق و سلیقه هنری این مردم از روی حکاکیهای آنها که نخستین بار روی استخوان انجام گردیدهاست و از روی نقوش سفالشان ظاهر میگردد.
سیلک تنها مکان تاریخی در فلات ایران است که مدارک نوشته از دوران پیش از هخامنشی در آن پیدا شده ولی خطی که همزمان با آغاز تاریخ در ایلام به وجود آمدهبود، تحت نام پرتو ایلامی شناخته شده است.
سرود میلاد قمر منیر بنیهاشم حضرت عباس (ع)
آب آینه اسپند و گل یاس مهیاس
امشب توی ایوون علمدار خبرهاس
دارا و ندار آدم آزاد و گرفتار
بردن دلارو تو حرم حضرت عباس(ع)
مهر عالمین ، حیدر حسین
هدیه کن به ما ، بین الحرمین (2)
دل دنبال یاریه ، از سینه فراریه ، کارش بیقراریه ، تنهاس
چند وقته اسیر شده ، سرد و گوشه گیر شده ، از عشق تو پیر شده ، عباس(ع)
یابن الحیدر(4)
-
هیئت داره میگیره دم حضرت عباس(ع)
راهی شده سمت حرم حضرت عباس(ع)
آزین شده بین الحرمین از گلای یاس
جا داره رو چشما قدم حضرت عباس(ع)
ای ماه منیر ، دست ما بگیر ، مائیم فقیر ، هستی تو امیر(2)
حیدر بوده مست تو ، زد بوسه به دست تو ، باشه ناز شصت تو ، آقا
ای در کربلا سپر ، حق داره به تو نظر ، دادی دست و داده پر ، مولا
یابن الحیدر(4)
-
خوشحالی مردم توی شهر این روزا پیداس
یاد تو و عرض ادبت رو لب و دلهاس
هر جا میری می بینی آقا جشن تو برپاس
عطر گل لاله عباسی زینت دلهاس
آرزوی من کف العباسه ،
پام که برسه ، واسه من بسه (2)
آقاجون خوش آمدی ، به نوکر سری زدی ، رسم عشقو بلدی ، مولا جونم مددی ، مولا
خوش قدّی و قامتی ، محشری ، قیامتی ، باشم سر سلامتی ، آقا
شاعر: محمدرضا فروغی
ادامه جاذبه های گردشگری ارمنستان
یکی ازشاهکار های معماری شهر ایروان وجزو یکی از 10 سالن اپرای برتر دنیا می باشد که بنا م Aram kachatorian ( اولین اپرا نویس ارمنی ) نام گذاری شده است.اساسا این ساختمان از 2 قسمت تشکیل شده که سالن غربی ان سالن فیل هار مونیک (ارکستر سمفونی ) به نام Aram kachatorian و سالن شرقی ان سالن اپرا وباله به نام Alexander spendiarian می باشد این بنا با طراحی و نظارت مستقیم معمار معروف Alexander Tamanian در سال 1931 ساخته شده است ودر سال 1936 در نمایشگاه بین المللی پاریس مدال طلای معماری را دریافت کرده و اولین برنامه ای که در ان اجرا شده درسال 1932 بوده است .درسالهای اخیر یکی از مراکز جذب توریست محسوب می شود هنرمندان معروف بسیاری جهت برگزاری کنسرتهای موسیقی درساختمان اپرا به ارمنستان سفر می کنند واز استقبال خوبی برخوردارمی شوند .مراکز تفریحی بسیاری دراطراف ساختمان اپرا دایر گردیده که تمام مسافران از این امکانات مخصوصا در فصل تابستان استفاده می نمایند .
گاسگاد معروف به هزار پله
مهندس ALEXANDER TAMANIAN بعد از استقلال یافتن ارمنستان طرح جامعی رابرای شهر ایروان ارائه داد که یکی از مهمترین قسمتهای ان گاسگاد می باشد ودر سال 1970 زیر نظر معمار TOROSIAN تکمیل گردید است .گاسگاد پایین ترین نقطه شهر رااز نظر ارتفاع (مرکز شهر ) به بالاترین نقطه (شمال شهر وپارک پیروزی )وصل می کند .که دارای 750 پله می باشد ازاین رو به1000 پله معروف میباشد .در شمالی ترین نقطه گاسگاد به مناسبت پنجا همین سالگرد پیروزی روس ها علیه المان های نازی درجنگ جهانی دوم بنایی ساخته شده که در مرکز ان یک برجک قرار دارد که بر روی ان نشان جاودانگی حک شده است.ما درطبقات مختلف گاسگاد ساهد مجسمه های بسیاری هستیم که از اثارهنرمندان معاصر محسوب می شود .همچنین در مجموعهcafeschian شاهد مجسمه های شیشه ای ( ساخت زوجی از کشور چک ) وهمچنین مجسمه های از هنرمندان دیگر واثار معروفی از خانجیان ونقاشان برجسته دیگر می باشیم .
خیابان مارشال باغرامیان
از مهمترین خیابان های شهر ایروان است که از قسمت شرق به اپرا وازغرب به میدان baregamutiun ختم می شود وبه نام یکی ازفرماندهان دلیر نیروی زمینی درجنگ جهانی دوم مارشال باغرامیان نام گذاری شده است اهمیت ان وجود بناهای تاریخی ودولتی از جمله مجلس جمهوری ارمنستان ومحل نشست رییس جمهور دادگاه قانون اساسی سفارت خانه ها دانشگاه امریکایی ها وغیره می باشد .
هامالیر مجتمع فرهنگی ورزشی
از منحصر به فرد ترین اثارمعماری در ارمنستان به شمار میرود که بدستور گارن دمیرچیان دبیر وقت حزب کمونیست ساخته شده است وطراح این بنا عقابی را تجسم کرده که میخواهد اززمین برخیزد ودر حال باز کردن بالهایش است .این مجموعه بزرگ محل اجرای نمایشگاههای بینالمللی مسابقات ورزشی وکنسرت های مختلف میباشد واز مهمترین امکانات این مجموعه پیت پاتیناژ (رقص روی یخ ) است که در طول سال قابل استفاده عموم می باشد .
بنای یادبود قتل عام ارامنه
به پاس یاد بود شهدای سال 1915 بنا گردیده است این بنا در سال 1968 ساخته شده وساخت ان 2سال به طول انجا میده است این بنا از 2قسمت تشکیل شده یک بخش ان 2ستون به ارتفاع 44 متر به نشان از ارمنستان غربی وشرقی ابدیت و وحدت ارامنه می باشد وبخش دوم شامل 12 ستون خمیده شکل است که نشانگر 12 ایلات ارمنستان غربی است که قتل عام در ان صورت گرفته شده است وهمچنین در مرکز این بنا اتشدانی قرار گرفته که دران نماد جاودانگی حک شده است واتش همیشه به یاد شهدا روشن می باشد .در کنار این مجموعه سه بخش خیلی مهم وجود دارد که شامل :
1-موزه مستندات تاریخی واثار هنری مربوط به قتل عام سال 1915میلادی.
2-دیوار بزرگ مستندات سنگی در سمت چپ مجموعه که اسم ایالت ها وشهر هایی که دران قتل عام صورت گرفته شده است.
3-باغچه درختان کاج که هرکدام از درختان توسط شخصیت های مختلف سیاسی وفرهنگی در زمان بازدید از این مجموعه کاشته شده است.
موزه آثار خطی matenadaran
درانتهای شمال خیابان Mashdots واقع شده ودر روبروی ان مجسمه های عظیمی ازمورخان وروحانیون معروف قرون وسطی قرار گرفته است ودر پایین ومرکز مجسمه ها مجسمه mesrop mashdots ( مخترع خط ارمنی در سال 405 میلادی ) و(gorion ( شاگردش قراردارد .ساخت این موزه درسال 1959 بوده ودر حال حاضر بالغ بر 17000 نسخ تاریخی در ان نگهداری می شود .بزرگترین کتاب در این موزه مربوط به قرن 8 میلادی است که وزن ان 28 کیلوگرم می باشد کوچکترین کتاب مربوط به قرن 15 میلادی است که وزن ان 190 گرم می رسد.
هاکتاناکی ایگی مجسمه مادر ارمنستان
بعد از جنگ جهانی دوم به مناسبت پیروزی روسیه در همه کشورهای اتحادیه شوروی پارکی تحت عنوان پیروزی ساختند که در ارمنستان به هاختاناک پارک واقع شده درخیابان مانومت معروف می باشد .مجسمه مادر نیز در این پارک قرار گرفته است که ازاقصی نقاط شهر قابل رویت می باشد درابتدا بجای مجسمه مادر مجسمه استالین (ساخته سرگی مرکورف) بوده که بعد از استقلال ارمنستان ان را پایین اورده ومجسمه مادر (ساخته اراهاروتیان) را که نشان از قدرت وصلح می باشد در سال 1967 جایگزین ان
سراب نیلوفر
از جاذبههای طبیعی بسیار زیبای این استان میتوان از سراب نیلوفر به عنوان فضایی مبهوت کننده نام برد که در فصل بهار با زیبایی مثال زدنی اش چشم هر بیننده ای را به خود خیره میکند. استان کرمانشاه یکی از زیباترین استان های ایران از نظر جاذبههای گردشگری است که در این میان سراب نیلوفر با ویژگیهای خاصی که دارد به عنوان پهنه آبی منحصر به فرد و مبهوت کننده استان همه ساله پذیرای گردشگران بسیاری از اقصی نقاط ایران و جهان است. سراب نیلوفر در 14 کیلومتری شمال غربی شهر کرمانشاه، در ابتدای منطقه سنجابی و در دامنه کوه کماجار در ارتفاع 25 متری از سطح دریا و در مساحتی در حدود 1331هکتار واقع شده است. این سراب به صورت استخر وسیعی است که مملو از گلهای نیلوفر است که غنچهها و برگهای آن سر از آب برآورده و سطح وسیعی از سر آب را پوشانده است. نیلوفر یکی از زیباترین گل هایی است که به دلیل تقدسی که دارد دارای جایگاه ویژه ای در بین سایر گل هاست. زیباترین مجموعهاین گل را در سراب نیلوفر کرمانشاه میتوان نظاره گر بود. نیلوفر مظهر صلح و صفا و هدیه ای شاهانه جهت پیشکشی برای شرفیاب شدن است. طبق افسانههای قدیمی کرمانشاه گنجینه ای از خسرو پرویز شاه ساسانی در اعماق این سراب وجود دارد. عمق بعضی از جاهای این سراب به بیش از 32 متر ثبت شده و دارای غارهای زیر زمینی هم هست. سراب زیبای نیلوفر دارای چند چشمه جوشان است که آب این سراب را تامین میکند. آب سراب نیلوفر آنچنان زلال است که ساقه گلهای نیلوفر از زیر آن به وضوح نمایان است و با وزش نسیم و حرکت آب، این گلها به رقص در آمده و اوج آرامش را به انسان میبخشند.
حضرت علی اکبر (ع)
عالم همه مشتاقِ تماشایِ جمالت داری ز نبی چون تو نشانی علی اکبر
سر تا به سر اخلاقِ تو چون احمدِ مختار بر انچه که گفتم تو عیانی علی اکبر
دل می برد از خیلِ ملَک صوتِ اذانت در ظهرِ عطش گرمِ اذانی علی اکبر
رزمت به خدا همچو علی کرده قیامت چون حیدرِ کرارِ زمانی علی اکبر
گفتم به ظریفی که بگو از گلِ لیلا گفتا همه دم سِرِ نهانی علی اکبر
آن کس که دل از عالم و آدم بربوده والله تو همانی تو همانی علی اکبر
دیدی تو دمادم پدرت را به غریبی این است اگر غرقِ فغانی علی اکبر
دِق میکند از غصه و غم عمه ی زارت تا دیده به میدان تو روانی علی اکبر
میسوخت سرا پا بدنت در تب گرما در ظهرِ عطش ناله کنانی علی اکبر
از بس زده دشمن به تو شمشیر و عمودش ای کاش بمیرم چو کمانی علی اکبر
پایین قدم های پدر بارگهت شد به به چه حریمی چه مکانی علی اکبر
مدحت نتوان کرد کسی همچو بداغی اری به خدا فوقِ بیانی علی اکبر
یعنی شود از جود و کرم ای گلِ لیلا شعرِ من دلداده بخوانی علی اکبر؟
شاعر : سیروس بداغی
میلاد زین العابدین (ع)
گرفته شهربانو در بغل قنداقه او را کند شکر خدا جدش علی عالی اعلا
پدر باشد حسین وشاد ازمیلاد فرزندش مبارکباد می گوید براوجبریل از بالا
علی اوسط است وبر علی اکبر برادر او رخش را بوسه باران کرد اکبر زاده لیلا
ولیعهد حسین است وولایت را مه چارم میان عابدان کل عالم شاخص ویکتا
شرافت دار می گردد سجده با وجود او برای عابدین زینت برای ساجدین آقا
خدا خواهد که او بیمار درکرببلا گردد بماند زنده وباشد به جمله شیعیان مولا
بود گریان همیشه بر مصیبتهای بابایش مکمل می شود این کار بهر نهضت بابا
شود جشنی بپا با یاد میلادش در جنت به مهمانداری مولا حسین وحیدر وزهرا
بسی شادی نما ای شیعه در هنگام میلادش که تا بابای او گیرد دستت در صف عقبی
خداوندا نصیب من نما در روز میلادش کنم طوف مزار اودر شهر رسول الله
شاعر : اسماعیل تقوایی
ویژه ولادت امام حسین (ع)
دفتر من چقدر رایحه ی گل دارد
به نگاه تو قلم دست توسل دارد
جلوه ی ذات خدایی، لک لبیک حسین
دلبر کرببلایی، لک لبیک حسین
بر گِل شیعه نوشتند شما اربابی
ای گُل شیعه نوشتند شما اربابی
به دل شیعه نوشتند شما اربابی
دارد این زمزمه از عرش خدا می آید
لفظ "ارباب"، خدایی به شما می آید
ای که شد زائر تو، شمس و قمر، ارض و فلک
ای که هستی به سر سفره ی هر شیعه نمک
لعن شیعه: لَعَنَ الله قومً قَتَلَک
روز میلاد شما، روز عطا و کرم است
پر قنداقه ات ارباب، گنه پوش همه است
آی ارباب، بیا پای به دنیا بگذار
روی چشمان زمین، عرش خدا، پا بگذار
سر خود را به روی دامن زهرا بگذار
جرعه ی معرفت از سینه ی کوثر، تو بنوش
شیر توحید ز انگشت پیمبر، تو بنوش
غمت ارباب، دلیل تب پیغمبرهاست
نام تو ذکر نماز شب پیغمبر هاست
لب تو بوسه سرای لب پیغمبرهاست
زینت دوش نبی، آینه دار ثقلین
تو حسینی، تو حسینی، توحسینی، تو حسین
دست خالی من از لطف تو پر برکت شد
قلب من، خاته ی مهر تو شد و هیأت شد
در عبادات من این سینه زنی عزّت شد
بی حسین بن علی، دل چو خسی در باد است
با حسین بن علی، سینه حسین آباد است
شیعه از روز ازل بوده نمک گیر حسین
بنده یِ دلشده یِ پای به زنجیر حسین
مادرت خواسته نوکر بشود پیر حسین
کار زهراست که شد شیعه ی تو، نوکر تو
من جوانیم شده، نذر علی اکبر تو
عرش نوکر، بخدا سقف همین هیأت هاست
هر کجا شیعه ی مولاست، حسینیّه بپاست
داعشی کور شود، پرچم آقا بالاست
هیأتم بخشی از استان حسین است، حسین
کشورم، کشور ایران حسین است، حسین
تو که خود تشنه لب کرببلایی ارباب
عطش نوکر خود را به زلالی دریاب
این که گفتند شده مهریه زهرا، آب
پس چرا نام شما تشنه لب کرببلاست؟
حرم حضرت عباس چرا از تو جداست؟
شاعر : امیر عظیمی
مدح حضرت ابوالفضل عباس (ع)
لقمان همیشه محضر او تا کمر خم است
مثل حسین، جود و سخایش حسن صفت
حیدر خصال و ساقی و سردار علقم است
بابش ابوتراب و خودش باب آب،پس
با این حساب در کف او کل عالم است
در فن رزم"معجزه گر" گویمش سزاست
دنیا به جنگ او برود باز هم کم است
در هر دو نقش عاشق ومعشوق شد مثل
تعریف عشق بی یل حیدر چه مبهم است
شخصیتی است فوق بشر،ایده آل وناب
اسباب سرفرازی اولاد آدم است
الحق که شد معاون ممتاز کربلا
استاد جنگ با روش نامنظم است
دریادلی که دل به دل یم زد و گذشت
دریا به حسرت نگهش غرق ماتم است
از مشک او پیاله چشمم شده پرآب
در کار خیر ونیک همیشه مقدم است
صیاد را هم از در خود رد نمی کند
در این بساط روزی او هم فراهم است
چون درک کرده حالت یک ناامید را
خیلی به رفع حاجت مردم مصمم است
شاعر : علی اکبر نازک کار
عجل علی ظهورک
شاعر : جواد مزنگی
میلاد شاه خوبان
حالا که نور آمد ظلمت فرار کرده یک شاخه نرگس اینجا،کار بهار کرده امروز اگر بیایی،باچشم خود ببینی میلاد شاه خوبان ، اینجا چکار کرده
شاعر : جواد مزنگی
شرایط ظهور حضرت ولی عصر (عج)
شرایط ظهور امام زمان (عج)
مقصود از شرايط ظهور، همان شرايطى است كه تحقق روز موعود متوقف بر آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد اين شرايط را چنين دانست.
شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه كاملى كه عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد و بتوان آن را در هر زمان و مكانى پياده كرد و براى انسانيت سعادت و خوشى به بار آورده و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى انسان باشد. روشن است كه بدون چنين برنامه و نقشه جامعى، عدالت كاملا متحقق نخواهد شد.
شرط دوم: وجود رهبر و پيشواى شايسته و بزرگ كه شايستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد.
شرط سوم: وجود ياران همكار و همفكر و پاسدار در ركاب آن رهبر واحد براى پياده كردن جهانى آن اهداف بلند. ويژگيهايى را كه اين افراد مى بايست واجد باشند، در همين شرط نهفته است زيرا اين افراد بايد داراى خصوصيات معينى باشند تابتوانند آن كار مهم را انجام دهند و گرنه هر گونه پشتيبانى كفايت نمى كند .
شرط چهارم: وجود توده هاى مردمى كه در سطح كافى از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحيه فداكارى باشند. تا در نخستين مرحله موعود گروه هاى اوليه پيروان حضرت مهدى (عج) را تشكيل دهند زيرا آن افراد با اخلاص درجه يك كه شرط سوم با وجود آنها محقق مى شود، گروه پيشرو جبهه جهانى هستند .
لازم به ذكر است كه شرايط چهار گانه فوق مربوط به پياده كردن عدالت خالص در روز موعود است ولى چنانچه نسبت به شرايط ظهور بسنجيم، يكى از آنهاكه وجود رهبر باشد، كم مى شود. و سه شرط ديگر باقى مى ماند زيرا معنى ظهور آن است كه فرد آماده قيام در آن روز وجود دارد كه مى خواهد ظاهر شود و با گفتن اين كلمه شرط دوم را ضمنى پذيرفته ايم و خواه ناخواه سه شرط بيشتر باقى نمى ماند .
علايم ظهور حضرت مهدى (عج)
وقت ظهور آن حضرت براى هيچ كس جز خداوند متعال معلوم نيست و كسانى كه وقت ظهور را تعيين مى كنند، دروغگو شمرده شده اند ولى علايم و نشانه هاى بسيارى براى ظهور آن حضرت در كتابهاى حديث ثبت شده است كه ذكر تمام آنها از حوصله اين مجموعه خارج است .
علايم ظهور به دو دسته كلى تقسيم مى شوند علايم حتمى و علايم غير حتمى چنانكه فضيل بن يسار از امام باقر ع روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:
نشانه هاى ظهور دو دسته هستند يكى نشانه هاى حتمى و ديگرنشانه هاى غير حتمى، خروج سفيانى از نشانه هاى حتمى است كه راهى جز آن نيست.
منظور از علايم حتمى آن است كه به هيچ قيد و شرطى مشروط نيست و قبل از ظهور بايد واقع شود مقصود از علايم غير حتمى آن است كه حوادثى به طور مطلق و حتم از نشانه هاى ظهور نيست بلكه مشروط به شرطى است كه اگر آن شرط تحقق يابد مشروط نيز متحقق مى شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نيز تحقق نمى يابد.
اما علايم غير حتمى بسيارند كه به يك روايت از امام صادق ع اكتفا مى كنيم كه در اين روايت چنان روى علايم و مفاسد انگشت گذارده شده كه گويى اين پيشگويى مربوط به 13 يا 14 قرن پيش نيست بلكه مربوط به همين قرن است و امروز كه بسيارى از آنها را با چشم خود مى بينيم، قبول مى كنيم كه به راستى معجزه آساست .
امام صادق ع در اين روايت به 119 نشانه و علامت از علايم ظهور اشاره مى كند ما در اينجا فقط به ذكر برخى از آن مواد 119 گانه اشاره مى نماييم.
حضرت صادق ع به يكى از يارانش فرمود:
1 ـ هرگاه ديدى كه حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند
2 ـ ديدى كه ظلم وستم فراگير شده است
3 ـ و ديدى كه قرآن فرسوده و بدعت هايى از روى هوا و هوس در مفاهيم آن آمده است
4 ـ و ديدى كه دين خدا(عملا) تو خالى شده و همانند ظرفى آن را واژگون سازند
5 ـ و ديدى كه كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند
6 ـ وديدى كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا كنند
7 ـ و ديدى كه شخص بدكار دروغ مى گويد و كسى دروغ و نسبت نارواى او را ردّ نمى كند
8 ـ و ديدى كه بچه ها به بزرگان احترام نمى گذارند
9 ـ و ديدى كه قطع پيوند خويشاوندى شود
10 ـو ديدى كه بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش بر او نگردد
11 ـ و ديدى كه نوجوانان پسر همان كنند كه زنان مى كنند
12 ـ و ديدى كه زنان با زنان ازدواج كنند
13 ـ و ديدى كه انسانها اموال خود را به غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود
14 ـ و ديدى كه افراد با كار و تلاش نامناسب مؤمن به خدا پناه مى برند
15 ـ و ديدى كه مدّاحى دروغين از اشخاص زياد مى شود
16 ـ و ديدى كه همسايه همسايه خود را اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود
17 ـ و ديدى كه كافر به خاطر سختى مؤمن شاد است
18 ـ و ديدى كه شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداى متعال نمى ترسند
19 ـ و ديدى كسى كه امر به معروف مى كند، خوار و ذليل است
20 ـ وديدى كه آدم بدكار در آنچه خداوند دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است
21 ـ و ديدى كه اهل قرآن و دوستان آنها خوارند
22 ـ و ديدى كه مردم به شهادت و گواهى ناحق اعتماد مى كنند
23 ـ و ديدى كه جرأت بر گناه آشكار شود و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد
24 ـ و ديدى كه مؤمن نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش
25 ـ و ديدى كه واليان در قضاوت رشوه بگيرند
26 ـ و ديدى كه پستهاى مهم واليان بر اساس مزايده است نه بر اساس شايستگى
27 ـ و ديدى كه مردم را از روى تهمت و يا سوء ظن بكشند
28 ـ و ديدى كه شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است
29 ـ و ديدى كه همسايه از ترس زبان به همسايه احترام مى گذارد
30 ـ و ديدى كه حدود الهى تعطيل مى شود و طبق هوى و هوس عمل مى شود
31 ـ و ديدى كه معاش انسان از كم فروشى به دست مى آيد
32 ـ و ديدى كه مرد به خاطر دنيايش رياست مى كند
33 ـ و ديدى كه نماز را سبك شمارند
34 ـ و ديدى انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش را نداده است
35 ـ وديدى كه دلهاى مردم سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است
36 ـ و ديدى كه بر سر كسبهاى حرام آشكارا رقابت مى كنند
37 ـ و ديدى نماز خوان براى خود نمايى نماز مى خواند
38 ـ و ديدى مردم در اطراف قدرتمندانند
39 ـ و ديدى طالب حلال سرزنش و مذمت مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد
40 ـ و ديدى در مكه و مدينه كارهايى مى كنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگيرى نمى كند و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود
41 ـ و ديدى كه به فقير چيزى دهند كه به او بخندند ولى در غير خدا ترحّم است
42 ـ و ديدى كه مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند
43 ـ و ديدى كه عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند بلكه نزد فرزند از همه بدترند
44 ـ و ديدى كه پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد
45 ـ و ديدى كه اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى، كم فروشى و زشتى انجام نداده، ناراحت است
46 ـ و ديدى كه قدرتمندان غذاى عمومى مردم را احتكار كنند
47 ـ و ديدى كه اموال خويشان پيامبر ص (خمس) در راه باطل تقسيم مى گردد و با آن قمار بازى و شرابخورى شود
48 ـ و ديدى كه همّ و هدف مردم شكمشان و شهوتشان است
49 ـ و ديدى كه صدقه را با وساطت ديگران و بدون رضاى خداوند و به خاطر در خواست مردم بدهند
50 ـ و ديدى كه نشانه هاى برجسته حق ويران شده است، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد.
علايم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج)
علايم و نشانه هاى حتمى، آن است كه به هيچ قيد و شرطى مقيّد و مشروط نيست و قبل از ظهور بايد واقع شود با استفاده از روايات معصومينع علايم حتمى الوقوع عبارتند از:
1ـ امام صادق ع فرمود:
پيش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج يمانى و سُفيانى، صيحه آسمانى، قتل نفس زكيّه، و فرو رفتن در بيابان.
2 ـ و نيز در جاى ديگر امام صادق ع فرموده است:
وقوع ندا از امور حتمى است و سفيانى از امور حتمى است و يمانى از امور حتمى است و كشته شدن نفس زكيه از امور حتمى است و كف دستى كه از افق آسمان بيرون مى آيد، از امور حتميه است.
و اضافه فرمود:
و نيز وحشتى در ماه رمضان است كه خفته را بيدار مى كند و شخص بيدار را به وحشت انداخته و دوشيزگان پرده نشين را از پشت پرده بيرون آورد.
3 ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روايت نموده كه فرمود: ده چيز است كه پيش از ظهور به وقوع خواهد پيوست.
1ـ سفيانى
2 ـ دجّال
3 ـ دخان
4ـ دابّه
5 ـ خروج قائم
6 ـ طلوع خورشيد ازمغرب
7 ـ نزول عيسى
8 ـ خسوف در مشرق
9 ـ خسوف در جزيره العرب
10 ـ آتشى كه از مركز عدن شعله مى كشد و مردم را به سوى بيابان محشر هدايت مى كند.
نشانه هاى ظهور
هر رويكرد جهانى كه در عرصه ى گيتى تحقق يافته و مى يابد ناگزير از نشانه هايى است. بويژه رخدادهايى كه توسط پيامبران الاهى خبر داده شده است. در اين ميان حركت جهانى امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ از اين قانون مستثنى نبوده و از نشانه هايى برخوردار است تا بشريت متوجه نزديك شدن و يا فرا رسيدن آن شوند.
از وحى پيرامون زمان دقيق ظهور حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ـ سخنى نرسيده است بلكه دستور داده اند كه هرگاه كسى زمانى را تعيين كرد، او را تكذيب كنيد ليكن براى آمدن آنحضرت نشانه هايى بيان فرموده اند كه برخى از آن علائم حتمى شمرده است. به اين معنا كه پس از تحقق اين امور ظهور آن امام قطعى است كه پنج علامت مى باشند. برخى اندكى پيش از ظهور، برخى چند ماه بعد از آمدن آنحضرت و برخى اندكى پيش از قيام نجات بخش آنحضرت پديدار مى شود.
امام امير مؤمنان على ـ عليه السلام ـ فرموده اند: آنچه كه بطور حتم پيش از قيام قائم تحقّق خواهد يافت، بپا خاستن سفيانى و فرو رفتن گروهى در زمين بيدا و كشته شدن نفس زكيه و فريادى كه از آسمان بلند شده و خروج فردى از يمن است.
ساير علائمى كه در اين مورد بيان شده قابل تغييرند حتّى پر شدن زمين از ظلم. اگر چه تحقّق اين مطلب قريب به حتم است امّا رواياتى از معصومين ـ عليهم السلام ـ وارد شده كه اگر همه ى مردم دعا كنند امر غيبت به انتهاء (پر شدن زمين از ظلم و جور) نمى رسد. اين خود حكايت از غير حتمى بودن اين نشانه ها دارد.
ممكن است چنين تصور شود كه آمدن سفيانى دربرگيرنده ى ظلم و جور فراوانى است! در جواب مى گوييم: اين در صورتى است كه مدّت سلطنت او طبق روايات نُه ماه طول بكشد وليكن نُه ماه طول كشيدن حكومت وى نيز غير حتمى است و ممكن است در آن بداء شده([1]) و زمان حكومتش يك ماه يا كمتر طول بكشد و آنچه حتمى است تنها قيام است. بلكه برخى در مورد محتوم بودن همين پنج علامت نيز بيانى دارند كه وقوع اين رويدادها حتمى نيست بلكه علامت بودن آنها براى ظهور حتمى است. بدين معنى كه اگر اينها واقع شود حتماً ظهور و قيام آنحضرت را در پى داشته و اين امر تخلّف ناپذير است ولى ممكن هست اينها نيز اتّفاق نيفتد و در اصل وقوع اينها بداء حاصل شود چنانچه حضرت جواد ـ عليه السلام ـ حتمى بودن خروج سفيانى را تأييد نموده و سپس بداء را در آن ممكن مى شمارد([2]) و از ديگر سوى رواياتى اشاره به ناگهانى بودن امر فرج كرده و هم چنين شيعه را به انتظار لحظه بلحظه فرا مى خواند، كه مى بايست تحقّق اين امر در هر لحظه حتى در صورت عدم به وقوع پيوستن نشانه هاى حتمى، امكان پذير باشد.
خروج سفيانى
همانگونه كه ذكر شد پديد آمدن سفيانى از نشانه هاى حتمى ظهور مى باشد امام باقر ـ عليه السلام ـ در تفسير آيه شريفه (ثمّ قضى أجلا وأجل مسمى عنده) فرمودند:
انّهما أجلان، أجل محتوم لا يكون غيره، أجل موقوف للّه فيه المشيّه لا واللّه انّ أمر السفياني من المحتوم([3]).
آن دو مهلت است يكى حتمى و ديگر غير حتمى كه مشيت الهى در آن كارگر خواهد بود. به خدا قسم كار سفيانى حتمى است.
در بين حديث شناسان اتفاق نظر وجود دارد كه اين فرد از فرزندان ابو سفيان است و به همين جهت او را سفيانى مى گويند.
اميرالمؤمنين على ـ عليه السلام ـ مى فرمايند:
يخرج ابن آكله الأكباد من الوادي اليابس وهو رجل رَبْعه وحش الوجه ضخم الهامه بوجهه أثر جدري إذا رأيته حسبته أعور اسمه عثمان وأبوه عنبسه وهو من ولد أبي سفيان حتّى يأتي ارضا ذات قرار و معين فيستوى على منبرها([4]).
فرزند زن جگرخوار از بيابان خشك خروج مى كند و او مردى چهارشانه با چهره اى وحشتناك است. داراى سرى بزرگ و در چهره اش نشان زخمى چركين ديده مى شود وقتى او را مى نگرى گويى يك چشم ندارد. نامش عثمان و پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفيان است. حركتش را تا سرزمينى كه داراى آرامش و آب خوش گوار ]كوفه[ است ادامه مى دهد و بر فراز منبر آن مى نشيند.
خروج سفيانى قبل از قيام امام ـ ارواحنا فداه ـ واقع مى شود.
عن جابر الجعفى قال: سألت أبا جعفر الباقر ـ عليه السلام ـ عن السفياني، فقال انّي لكم بالسفياني حتّى يخرج قبله الشيصباني يخرج من أرض كوفان ينبع كما ينبع الماء فيقتل وفدكم، فتوقعوا بعد ذلك السفياني وخروج القائم ـ عليه السلام ـ([5]).
جابر جعفى از امام باقر ـ عليه السلام ـ درباره سفيانى مى پرسد. او مى فرمايد: شما را با سفيانى چكار؟! پيش از او شيصبانى از كوفه خروج مى كند و چون آب از زمين مى جوشد و گروه شما را به خاك و خون مى كشد پس از وى منتظر خروج سفيانى و پس از او قيام قائم ـ عليه السلام ـ باشيد.
امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند:
قبل هذا الأمر السفياني واليماني والمرواني وشعيب بن صالح فكيف يقول هذا هذا؟([6])
قبل از امر فرج، سفيانى و يمانى و مروانى و شعيب بن صالح پديدار خواهند شد!! چگونه مى گويد اين همان (مهدى) است (در حالى كه هيچ يك پديدار نشده اند).
شخصيّت سفيانى (تفكّرات، رفتار)
نام او عثمان بن عنبسه و از نژاد امويان است مردى سفاك و خون آشام كه انسانها را مانند پشه به آسانى مى كشد هر حرامى را حلال نموده و به هر جنايتى دست مى يازد. در احاديث پيرامون تفكرات وى به گونه اى سخن رفته كه گويى هيچ اعتنايى ندارد اگر چه تظاهر به اسلام مى كند ليكن صليبى از طلا بر گردن آويخته است. از كارهاى سفيانى و جنايات هولناك او نيز بسيار سخن رفته است او سنگدلترين انسانهاست كه عاطفه در قاموس زندگيش وجود ندارد و مهر و رحم در آن ديده نمى شود. او و يارانش دلهايى مالامال از كينه و نفرت، نسبت به خاندان پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ دارند.
در اين زمينه اكتفا مى كنيم به حديثى از وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت محمّد ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ كه درباره ى وى مى فرمايند:
أشدّ خلق اللّه شرّاً وأكثر خلق اللّه ظلماً شَرِسٌ، قاسي القلب، يجمع له ولجيشه من كافّه الأقطار الاسلاميه فيهزمهم ويقتلهم وينادي شعار له في حروبه هو: يا ربّ ثاري ثمّ النّار يا ربّ النّار ولا العار([7]).
شر او از همه بندگان خدا بيشتر و سختتر است و بيش از همه ى مردم ستم مى كند. بد خلق و سنگ دل مى باشد از تمام كشورهاى اسلامى عليه او بسيج مى شوند آنگاه همگى را شكست داده و به خاك و خون مى كشد و شعارش در جنگها اين است، اى خدا! انتقام و سپس آتش. خدايا! آتش آرى! اما عار و ننگ هرگز.
و نمونه اى از كشتار او در كلام اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ در خطبه ى بيان اين چنين ترسيم شده است.
فيقتل بالزوراء سبعين ألفاً ويبقر بطون ثلاثمأه امرأه حامل. ([8])
آنگاه در شهر زوراء هفتاد هزار نفر را به خاك و خون مى كشد و شكم سيصد زن حامله را مى درد.
فتنه گرى سفيانى
نشانه ى خروج سفيانى، پديدار شدن سه پرچم و شعلهور شدن آتش جنگ بين آنهاست. پرچمى از سوى غرب حركت كرده و وارد مصر مى شود و در آنجا دست به جنايات بسيارى مى زند و پرچمى از بحرين از جزيره ى (اُوال) از منطقه ى فارس به اهتزاز در مى آيد. و پرچمى ديگر نيز از شام.
اين ماجرا يك سال ادامه خواهد يافت و پس از آن مردى از فرزندان عبّاس خروج مى كند و اهل عراق مى گويند: گروه پابرهنگان يا بيدادگران و صاحبان نظرهاى گوناگون آمدند. اهل شام و فلسطين دچار ترس و واهمه مى گردند و بسوى سردمداران شام و مصر روى مى آورند و به آنان گفته مى شود: شما برويد و پسر فرمانروا (يعنى سفيانى) را بخواهيد و او را به يارى طلبيد. آنان سفيانى را دعوت مى كنند و او با خواست آنان موافقت مى نمايد و در نقطه اى از دمشق بنام حرستا فرود مى آيد و دايى ها و وابستگان فكرى خويش را در آنجا جمع مى نمايد. در بيابان خشك كه منطقه اى در دمشق است، گروههاى متعددى طرفدار دارد كه به او مى پيوندند. سفيانى دعوت آنان را اجابت مى كند و روز جمعه به همراه همه ى آنان در دمشق به مسجد مى رود و براى نخستين بار بر فراز منبر رفته و در نخستين منبر آنان را دعوت به جهاد مى كند و آنان نيز با شنيدن سخنانش با او بيعت مى كنند.
سپس به نقطه اى بنام غوطه مى رود و همه ى مردم بر گرد او اجتماع مى كنند و اينجاست كه سفيانى در رأس گروههايى از مردم شام خروج مى كند و سه گروه با يكديگر درگير مى شوند.
1 ـ پرچم از ترك و عجم كه سياهرنگ است.
2 ـ پرچم زرد رنگ كه پرچم فرزند عباس است.
3 ـ پرچمى از سفيانى و سپاه او.
در نقطه اى بنام بطن ارزق پيكار سختى در ميان آنان رخ مى دهد و شصت هزار كشته بر زمين مى ماند و سفيانى پيروز مى شود و مردم بسيارى را قتل عام مى كند و سرزمين و مراكز قبايل را تصرف كرده و در ميان آنان نخست عادلانه رفتار مى كند به گونه اى كه مى گويند: هر آنچه از بيدادگرى سفيانى به ما گزارش شده بى اساس است . . .
به هر حال مدتى كوتاه با آنان خوشرفتارى مى كند و سپس نخستين حركت خود بسوى حمص را آغاز مى كند و از آنجا به دروازه ى مصر مى رسد و در نقطه اى كه قريه سبا نام دارد رخداد عظيم و پيكار سهمگين خواهد داشت كه خبر آن همه جا منتشر مى گردد و دلها ـ از خشونت و شقاوت او ـ لبريز از ترس و دلهره مى گردد و شهرها يكى پس از ديگرى در مقابل او سقوط مى كند و سپس مستانه و مغرور به دمشق باز مى گردد([9]).
سفيانى در عراق
وقتى سفيانى با پيروزيهاى متعدد در دمشق مستقر شد سپاهى را بسوى عراق گسيل مى دارد آنها وارد سرزمين بابل كه همان شهر نفرين شده ى بغداد است، فرود مى آيند و بيش از سه هزار نفر را مى كشد و بيش از صد زن را به زور تصاحب و هتك حرمت مى كنند و سيصد نفر از چهره هاى مهمّ بنى عبّاس([10])را نابود مى سازد و بعد از آن به كوفه سرازير مى شوند و خانه هاى اطراف آن را تخريب مى كنند و پس از آن سپاه بسوى شام باز مى گردد امّا در بين راه پرچم نجات و هدايتى در كوفه به اهتزاز در مى آيد و در راه به آنها مى رسد و ضمن پيكار شديدى همه را نابود مى سازد بگونه اى كه يك نفر از سپاه سفيانى باقى نمى ماند تا خبر شكست لشكر را به سفيانى باز گويد([11]).
سفيانى در حجاز
مقارن با گسيل سپاه بسوى عراق، سفيانى سپاهى عظيم بسوى سرزمين حجاز يعنى مكّه گسيل مى دارد سپاه او به مدينه وارد شده و سه شبانه روز آن را غارت مى كند پس از آن بسوى مكّه روى آورده تا به بيابانى مى رسند، خداوند جبرئيل را بسوى آنان مى فرستد و دستور مى دهد كه برود و آنان را نابود سازد و جبرئيل با پاى خود ضربتى بر آن زمين فرود مى آورد و زمين به فرمان خدا همه آنان را مى بلعد و جز دو نفر كسى باقى نمى ماند.
اين دو برادرند كه به نامهاى بشير و نذير معرفى شده اند و جبرئيل به صورت آنها سيلى مى زند بگونه اى كه صورتهاى آنها به عقب بر مى گرددو به همان حال مى ماند و به نذير مى گويد: تو برو به دمشق و سفيانى را به ظهور مهدى ـ ارواحنا فداه ـ انذار كن و به او بگو كه خدا سپاه اش را در بيداء هلاك كرد. و به بشير مى گويد: برو بسوى مهدى ـ ارواحنا فداه ـ در مكه و او را بهلاك ظالمين بشارت بده و بر دست او توبه كن كه او توبه تو را مى پذيرد. و او خدمت حضرت مى آيد حضرت دستان مبارك خود را بصورت او مى كشد و دوباره به حال اول باز مى گردد و با او بيعت مى كند و در ركاب آنحضرت مى ماند([12]).
سفيانى و نداى آسمانى
امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ فرموده اند:
بعد از برگشت مغرورانه و مستانه ى سفيانى به شام، او در نقطه اى براى نوشيدن شراب و ارتكاب گناه و معصيت مى نشيند و ياران و پيروان خويش را نيز به انجام گناه و جنايت فرمان مى دهد. از مجلس گناه بر مى خيزد و در حاليكه در دست سلاحى دارد دستور زنا مى دهد و به يارانش مى گويد با زنان مرتكب فحشا گردند، آنگاه شكم زنان را پاره كنند و كودكان را از رحمها بيرون مى كشند و آنها مرتكب چنين شقاوتها مى گردند و هيچ كس توان باز داشتن آنان را از اين پليديها در خود نمى بيند. اينجاست كه فرشتگان، پريشان حال مى شوند و خدا فرمان ظهور قائم آل محمّد را كه از نسل من مى باشد، صادر مى كند بى درنگ خبر ظهور او در سراسر گيتى پخش مى گردد و جبرئيل در آن هنگام بر فراز صخره اى در بيت المقدس فرود مى آيد و خطاب به جهانيان مى گويد:
جاء الحقّ وزهق الباطل انّ الباطل كان زهوقا.
حق فرا رسيد و باطل از ميان رخت بربست. همانا باطل هميشه نابود است.
يا عباد اللّه! اسمعوا ما أقول: انّ هذا مهديّ آل محمّد خارج من أرض مكّه فأجيبوه([13]).
اى بندگان خدا! گوش فرا دهيد آنچه را كه مى گويم: اين مهدى آل محمّد است كه از سرزمين مكّه خروج كرده او را اجابت كنيد.
شكست سفيانى
پس از آنكه خبر فرو رفتن لشكر عظيم سفيانى بين مدينه و مكه به او مى رسد و مى فهمد كه حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ قيام نموده است، از عراق به شام و فلسطين آمده خود را آماده ى رويارويى با آن حضرت مى كند در ملاقاتى كه بين او و امامـ عليه السلام ـ رخ مى دهد امام ـ عليه السلام ـ وى را به حضور مى پذيرد و آن گفتگو به بيعت سفيانى با آن حضرت و ايمان آوردن به وى مى انجامد، سپس سفيانى از آنجا به قرارگاه سپاه خود باز مى گردد سران سپاهش به او مى گويند چه كردى؟! مى گويد من در برابر منطق محكم او اسلام او را پذيرفتم و با او دست بيعت دادم. سران سپاه او را ملامت مى كنند بگونه اى كه تصميم جنگ با حضرت را مى گيرد. سحرگاه يكى از روزها پيكار نهايى حق و باطل آغاز مى گردد و خداوند پس از نبردى خونبار ميان دو سپاه عدل و ظلم، حجّت خدا و ياران او را پيروزى كامل مى بخشد و سپاه سفيانى همگى نابود مى شوند([14]).
خروج حسنى
در لابه لاى آنچه بيان شد يكى ديگر از نشانه هاى ظهور امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ كه بوى حتم و يقين به خود گرفته است، خروج فردى به نام سيد حسنى است. او جوانمردى از بنى هاشم و از نسل پيامبر خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ است و در دست راست او خالى وجود دارد ـ كه البته بنا بر برخى روايتها در دست چپ او چنين نشانه اى ست ـ و از خراسان حركت و جنبش خود را آغاز مى كند. او شيعه و پيرو خاندان وحى و رسالت است بر عقيده ى خويش پايبند و استوار و داراى نفوذ گسترده و محبوبيّت در دلهاست او همان كسى است كه پيش از سپاه سفيانى و قتل و غارت آنها وارد كوفه مى شود و همزمان با ورود او يمانى نيز از يمن به وى مى پيوندد و سپاه سفيانى را در خارج كوفه از بين مى برند و بعد از آن امر را به امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تسليم مى كند و با او بيعت مى كند.
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند:
يخرج شاب من بني هاشم بكفّه اليمنى خال، ويأتي من خراسان برايات سود بين يديه شعيب بن صالح، يقاتل أصحاب السفياني فيهزمهم([15]).
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند:
جوانى از نسل هاشم كه در دست راست وى خالى هست از طرف خراسان با پرچمهاى سياه خروج مى كند فرمانده لشكر او شعيب بن صالح است و او با لشكر سفيانى نبرد كرده و آنان را متلاشى مى نمايد.
خروج يمانى
يكى از عوامل زمينه ساز ظهور منجى عالم بشريّت كه در گذشته حتمى الوقوع بودنش را ذكر كرديم خروج فردى از يمن است اين حركت هدايت بخش ترين حركت پيش از ظهور است و نويدبخش مؤمنان منتظر. حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ مى فرمايند:
خروج الثلاثه: السفياني والخراساني واليمانيّ في سنه واحده في شهر واحد في يوم واحد وليس فيها من رايه اهدى من رايه اليماني، لأنّه يدعو إلى الحقّ([16]).
سفيانى و خراسانى و يمانى در يك سال و يك ماه و يك روز قيام نموده و در ميان ايشان پرچمى چون پرچم يمانى به هدايت نزديكتر نيست.
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند:
يكون خروج السفياني من الشام وخروج اليماني من اليمن([17]).
قيام سفيانى از شام و يمنى از يمن است.
در روايات آمده است كه: يمنى در پى نبرد سفيانى با وى وارد عراق مى شود. و نيز يمنى با كمك از نيروى خراسانى وارد صحنه كارزار با لشكريان سفيانى خواهد شد.
پرچم هاى سياه در يارى امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ
يكى ديگر از نشانه هاى ظهور كه در روايات بدان اشاره شده است پديدار شدن پرچم خراسانى است البته آنچه كه از سخنان معصومان ـ عليهم السلام ـ بدست مى آيد اين است كه پرچم هاى متعددى از شرق يعنى بلاد شرقى ايران تا سر حدّ چين قيام مى كنند كه ظاهراً محلّ اجتماع آنها خراسان است و خراسانى نيز كه پرچم مستقلى دارد با كمك آنان حركت خود را آغاز مى نمايد، پرجم خراسانى مهمترين آن پرچمهاست. و به اين اعتبار از همه ى آنها برايات شرقى تعبير شده كه داراى پرچم هاى سياه هستند.
نكته ى ديگر اينكه در روايات به سه پرچم از خراسان اشاره شده است كه در سه مرتبه قيام مى كنند كه دو مورد از آنها تحقق يافته يكى بيرقهاى سياه ابو مسلم خراسانى كه براى تشكيل دولت بنى العباس بوده است و دوم پرچم مغول كه از ناحيه خراسان آمد و دولت بنى العباس را بر هم زد ليكن سوم باقيمانده و اوست كه متصل به ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ خواهد بود و با سفيانى خواهد جنگيد. حضرت باقر ـ عليه السلام ـ فرمود:
آنگاه كه لشكر سفيانى در كوفه مشغول قتل و غارت باشند بيرقهايى از طرف خراسان برسند كه منزلها را بسرعت طى كنند و با ايشان چند نفر از اصحاب قائم ـ ارواحنا فداه ـ باشد([18]).
قال رسول اللّه ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ :
انّا أهل البيت، اختار اللّه لنا الآخره على الدنيا وانّه سيلقى أهل بيتي من بعدي تطريداً وتشريداً حتّى ترفع رايات سود من المشرق فيسألون الحقّ فلا يعطون فيقاتلون فينصرون فيعطون الذي سألوا فمن أدركهم منكم أو من أبنائكم فليأتهم ولو حبواً على الثلج، فانّها رايه الهدى يدفعونها إلى رجل من أهل بيتي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً بعدما ملئت جوراً وظلماً([19]).
براى ما اهل بيت خداوند آخرت را بر دنيا برگزيده است. همانا پس از من دودمانم آواره و مطرود مردم واقع خواهند شد تا آنگاه كه پرچمهاى سياه از سوى مشرق پديدار شود پس آنان حق را طلب كنند ليكن به ايشان داده نشود پس مى رزمند و پيروز مى شوند پس هر كس از شما و يا نسل شما ايشان را درك كرد بايد خود را به آنان رساند اگر چه بر روى يخها بخزد آنان امر را به مردى از خاندان من مى سپارند كه زمين را از عدل و داد لبريز مى سازد پس از آنكه از ظلم و جور مالامال شود.
كسوف و خسوف
يكى ديگر از نشانه هاى ظهور امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ رخداد دو پديده نابهنگام و غير عادى كسوف و خسوف است. اگر چه اين دو پديده از رخدادهاى طبيعى ست ليكن تحقق آنها منوط به شرائط ويژه نجومى مى باشد كه در غير اين صورت امر غير عادى خواهد بود.
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند:
پيش از اين امر ـ ظهور قائم آل محمّد ـ عليهم السلام ـ ـ ماه در 25 ماه رمضان و خورشيد در نيمه آن ماه گرفته مى شود آنگاه است كه حساب منجمان بر هم مى خورد.
گرفتن خورشيد و ماه، پديده ى جديدى نيست. ولى آنچه كه مهمّ است اين است كه هميشه كسوف در اوائل ماه و خسوف در اواخر ماه رخ مى دهد. و اين قانونى است كه تا بحال نقضى به آن وارد نشده وليكن قبل از ظهور آنحضرت ماه در 25 و خورشيد در 15 ماه رمضان مى گيرد و اين از آيات الهى است كه به گفته امام ـ عليه السلام ـ از آنهنگام حساب منجّمين نيز به هم مى خورد([20]).
در اين باب احاديث ديگرى ست كه مى توان بدان رجوع نمود([21]).
پر شدن زمين از ظلم و جور
در روايات فراوانى آمده است كه امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ ظهور مى كنند و زمين را از عدل و داد لبريز مى سازد بعد از آنكه زمين از ظلم و جور پر شده است. مرحوم كلينى اين مضمون را اين گونه روايت مى كند.
هو المهدي الذي يملأ الأرض عدلاً وقسطاً كما ملئت جوراً وظلما.([22])
او مهدى ست كه زمين را از عدل و داد لبريز ساخته پس از آنكه از ظلم و ستم مالامال شود.
و روايات به اين تعبير از سنّى و شيعه بسيار نقل شده است. ليكن علامت بودن اين نشانه از حتمى است ولى وقوعش حتمى نيست. يعنى اگر زمين از ظلم و جور لبريز شد آن هنگام بى ترديد زمان ظهور منجى عالم بشريت حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ است وليكن اينطور نيست كه حتماً اين شرائط مى بايست تحقق يابد چرا كه ممكن است در يك زمانى همه ى انسانها با هم يكدل شده و همه يكصدا از خداوند آن حضرت را طلب نمايند كه طبق روايات در اين صورت غيبت پايان يافته و خداوند امام ـ ارواحنا فداه ـ را براى هدايت انسانها ظاهر مى كند بدون اينكه ظلم و جور زمين را پر سازد.
شهادت نفس زكيّه
نفس زكيّه لقب فردى از دودمان رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلم ـ است وى پس از ظهور و قبل از قيام حضرت بقيّه اللّه ـ ارواحنا فداه ـ مظلومانه به شهادت مى رسد. در روايات از او به غلام تعبير شده كه شايد حكايت از نوجوان يا جوان بودن وى دارد. نفس زكيّه نيز او را ناميده اند زيرا بدون هيچ جرمى، تنها به خاطر رساندن پيام شفاهى حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ به مردم مكه كشته مى شود.
از حضرت باقر ـ عليه السلام ـ روايت شده است:
قائم به ياران خود مى فرمايد: مكّه طالب من نيستند لكن من نزد آنان كسى را خواهم فرستاد تا با ايشان احتجاج كند . . . آنگاه يكى از ياران خود را مى طلبد و به وى مى فرمايد: نزد مردم مكه برو و به ايشان بگو! . . . من پيام آور ـ مهدى ـ نزد شمايم. او مى گويد: ما خاندان رحمت و مركز رسالت و خلافتيم. ما دودمان محمّد و فرزند پيامبران هستيم. همانا ـ در طول زمان ـ بر ما ظلمها روا شده و ما را پايمال كرده و بر ما قهر نموده اند و حق ما را از زمان رحلت پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ تا حال به ستم گرفته اند. ما اينك شما را به يارى مى طلبيم! ما را يارى كنيد!چون اين جوان پيام را مى رساند او را گرفته و بين ركن و مقام سر مى برند و او نفس زكيه است([23]).
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:
وليس بين قيام قائم آل محمّد وبين قتل النفس الزكيّه إلاّ خمس عشره ليله([24]).
بين قيام قائم آل محمّد و شهادت نفس زكيه جز 15 شب فاصله نيست.
غريو آسمانى
نداى آسمانى از روشنترين علامتها براى ظهور حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ و حركت جهان شمول اوست.
واقعيّت اين است كه رخداد پرشكوهى چون ظهور امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ پيش از رخ دادن يك اعلام جهانى آنهم در روشنترين معنا و مفهوم مى طلبد و از آنجا كه اين حركت جهانى بوده و براى تمام جهان بشريت است مى بايست همه در يك زمان از نزديك شدن و قريب الوقوع بودن آن باخبر شوند از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است كه يسمعه كل قوم بألسنتهم هر قومى به زبان خود آنرا مى شنود.
حال بجاست كه به برخى احاديث در اين باره اشاره كنيم:
از مجموع روايات چنين بدست مى آيد كه اين فريادها متعدد است اولين ندا در ماه رجب و دوم در ماه رمضان و سوم در ماه محرم شنيده مى شود. امام رضا ـ عليه السلام ـ فرموده اند:
ينادون في رجب ثلاثه أصوات من السماء صوتاً منها: ألا لعنه اللّه على الظالمين والصوت الثاني: ازفت الآزفه يا معشر المؤمنين . . . والصوت يرى بدن في قرن الشمس يقول: انّ اللّه بعث فلاناً فاسمعوا له وأطيعوا([25]).
مردم در ماه رجب سه فرياد از آسمان خواهند شنيد نخست آنكه: همانا لعنت خدا بر ظالمان. فرياد دوم: اى مؤمنان! قيامت فرا رسيد. و فرياد ديگر اينكه در كنار قرص خورشيد بدنى را مشاهده مى كنند كه فرياد مى زند: خداوند فلانى ( امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ ) را برانگيخته است به فرمانش گوش فرا دهيد و بر اطاعتش گردن نهيد.
امّا پيرامون ندايى كه در ماه رمضان در شب بيست و سوم توسط جبرئيل در آسمان طنين مى افكند اين است.
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند:
ينادي مناد من السماء . . . باسم القائم ـ عليه السلام ـ فيسمع مَن بالمشرق ومَن بالمغرب، لا يبقى راقدٌ إلاّ استيقظ، ولا قائم إلاّ قعد ولا قاعِد إلاّ قام على رِجْلَيه، فَزَعاً مِن ذلك الصوت، فرحم اللّه من اعتبر بذلك الصوت فأجاب فإنَّ الصوت الأول هو صوت جبرئيل الروح الأمين.
ثمّ قال ـ عليه السلام ـ : الصوت في شهر رمضان، في ليله جمعه، ليله ثلاث وعشرين، فلا تشكّوا في ذلك واسمعوا وأطيعوا.
وفي آخر النهار، صوت الملعون إبليس، ينادي: ألا! إنّ فلاناً قُتل مظلوماً. ليشكّك النّاس ويفتنهم، فكم في ذلك اليوم مِن شاكّ مُتحيّر قد هوى في النّار.
فإذا سمعتم الصوت في شهر رمضان، فلا تشكُّوا فيه، إنّه صوت جبرئيل وعلامه ذلك أنّه ينادي باسم القائم وإسم أبيه حتّى تسمعه العذراء في خِدرها، فتحرّض أباها وأخاها على الخروج.ثمّ قال ـ عليه السلام ـ : لابدّ مِن هذين الصورتين قبل خروج القائم ـ عليه السلام ـ .([26])
نداكننده اى از آسمان بنام قائم آل محمّد ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلم ـ ندا مى دهد و همه كسانى كه در شرق و غرب عالم هستند مى شنوند، خفته اى نمى ماند جز اينكه بيدار مى گردد و ايستاده اى جز اينكه مى نشيند و نشسته اى جز اينكه وحشت زده بپا مى خيزد.
پس درود خدا بر كسانى كه از آن نداى آسمانى پند و اندرز گيرند چرا كه نداگر اوّل جبرئيل است و ندا، نداى اوست.
آنگاه فرمود: اين ندا، در ماه مبارك رمضان، شب جمعه و در شب 23 ماه خواهد بود از اينرو در آن ترديد نكنيد، آن را بشنويد و اطاعت كنيد. و در پايان روز نداى ابليس طنين مى افكند كه مى گويد: بهوش باشيد كه فلانى مظلوم كشته شده. تا بدينوسيله بذر ترديد بيافشاند و مردم را به فتنه افكند و آن روز، ترديدكنندگان حيرت زده اى كه به آتش دوزخ سقوط كنند، بسيارند.بنابراين، هنگامى كه نداى آسمانى را در ماه رمضان شنيديد، در آن ترديد نكنيد چرا كه نداى فرشته ى امين است و علامت آن اين است كه بنام قائم ـ عليه السلام ـ و پدر گرانقدرش ندا مى دهد، ندايى كه دوشيزگان در سراپرده ى خويش آن را مى شنوند و پدران و برادران خويش را براى حركت از خانه و پيوستن به امام مهدى ـ عليه السلامـ تشويق مى نمايند.و امّا ندايى كه در ماه محرّم به گوش مى رسد و آن ماهى است كه حضرت بقيه اللّه ـ ارواحنا فداه ـ از مكّه خروج مى كنند و روز اوّل قيام آن حضرت است كه جبرئيل بر صخره اى از بيت المقدس فرود مى آيد (در آن هنگام كه سفيانى مشغول بدترين جنايات خود در ملأ عام است) و ندا مى دهد:
يا عباد اللّه! اسمعوا ما أقول انّ هذا مهدي آل محمّد خارج من أرض مكّه فأجيبوه([27]).
اى بندگان خدا! آنچه مى گويم بشنويد اين مهدى آل محمّد است كه از مكّه ظهور كرده او را پاسخ گوييد و فرمانش را اطاعت كنيد.
وقوع جنگ هاى بزرگ
انبوهى از احاديث با صراحت از نابودى مردم در اثر گرسنگى و قحطى و بيمارى و قتل و كشتار خبر مى دهند. آيا اين به معناى جنگ جهانى است كه ميليونها انسان را در هم مى كوبد و يا چيز ديگرى است. آنچه از روايات استفاده مى شود اينكه جنگهاى ويرانگرى واقع خواهد شد.
از اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ آورده اند كه فرمود:
لا يخرج المهدي حتّى يقتل ثلث ويموت ثلث ويبقى ثلث([28]).
و نيز از آن حضرت آورده اند كه فرمود:
بين يدي المهدي موت أحمر وموت أبيض . . . فأمّا الموت الأحمر: فالسيف وأمّا الموت الأبيض: فالطاعون([29]).
قبل از ظهور مهدى مرگ سرخ و سفيد خواهد بود . . . مرگ سرخ جنگ و خونريزى است و مرگ سفيد طاعون است.
بنابراين بسيارى در اثر جنگ و خونريزى از بين مى روند.
حوادث طبيعى
پيرامون رخدادهاى طبيعى كه پيش از ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ روى مى دهد، روايات بسيارى در دست است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
تهاجم ملخها:
بين يدي المهدي موت أحمر وموت أبيض وجراد في حينه وجراد في غير حينه أحمر كالدم . . .([30]).
پيش از ظهور مهدى مرگ سرخ و سفيد و حمله ملخها در هنگام و نابهنگام كه چون خون قرمزند خواهد بود.
طاعون:
فأمّا الموت الأحمر فالسيف وأمّا الموت الأبيض فالطاعون([31]).
مرگ سرخ كشته شدن به شمشير و مرگ سفيد طاعون است.
زلزله:
در حديثى آمده است كه سال ظهور سال پيدايش زلزله ها و سرماى شديد است.
عن أميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ قال: رجفه تكون بالشام يهلك فيها أكثر من مائه ألف، يجعلها اللّه رحمه للمؤمنين وعذاباً على الكافرين([32]).
از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ نقل شده است: زمين لرزه اى در شام رخ خواهد داد كه بيش از صد هزار نفر كشته مى شوند و آن را خداوند رحمت براى مؤمنان و عذاب براى كافران قرار داده است.
مسجد شدن قبرستانها:
يكى ديگر از نشانه هايى كه براى ظهور امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ به صورت كلى مطرح شده است، تبديل گورستانها به مسجد است در اين باره به حديثى از رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ توجه نماييد:
در حديث معراج آمده است:
يا محمّد از جمله عطاهايى كه بر تو مرحمت فرموديم آن كه آشكار خواهم كرد از نسل تو يازده امام كه همه ايشان از نسل دختر تو فاطمه اند و آخرين ايشان مرديست كه عيسى بن مريم در عقب سر او نماز خواهد خواند و پر مى كند زمين را از عدل و داد بعد از آنكه از ظلم و جور لبريز شود.
آنگاه رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ به درگاه الهى عرضه داشت:
در چه زمانى خواهد بود.
جواب فرمود:
يا محمّد هنگامى كه علم از بين رود و ظاهر شود جهل و كشتار بسيار گردد و كم شوند علماء و فقهاء حقيقى و بسيار شوند شاعران و امّت تو گورستانها را مسجد سازند([33]).
سيلاب رود فرات:
يكى از نزديك ترين نشانه هاى ظهور مهدى آل محمد ـ عليهم السلام ـ جارى شدن سيلاب فرات در شهر كوفه است.
عن أبي عبداللّه ـ عليه السلام ـ : سنه الفتح ينشق الفرات حتّى يدخل ازقه الكوفه([34]).
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: در سال ظهور آب فرات طغيان كرده به گونه اى كه وارد كوچه هاى تنگ كوفه مى شود.
قال ابن عباس: يا أميرالمؤمنين ما اقترب الحوادث الدالّه على ظهوره؟ فدمعت عيناه وقال: إذا فتق بثق في الفرات فبلغ ازقه الكوفه فليتهيأ شيعتنا للقاء القائم([35]).
ابن عباس مى گويد: به امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ عرض كردم: نزديك ترين حادثه كه حكايت از ظهور خواهد داشت چيست؟ پس آنگاه چشمانش اشك آلود شد و فرمود: هرگاه شكافى بر كنار رود فرات ايجاد شود و به كوچه هاى كوفه رسد، آنگاه شيعيان ما آماده ملاقات قائم باشند.
نزول بارانهاى پياپى:
هر انسان با ايمانى در اين واقعيّت، ذرّه اى ترديد به خود راه نمى دهد كه قطرات باران به اراده و خواست و طبق قانون خدا بر زمين فرو مى بارد و اين فرمان فرماى هستى است كه قوانين طبيعى را چنين تدوين نموده است:
(وهو الذي أرسل الرّياح بشراً بين يدي رحمته وأنزلنا من السماء ماءً طهورا)([36]).
او كسى است كه بادها را بشارت دهندگان از رحمت خويش مى فرستد و ما از آسمان آب پاك نازل مى كنيم.
لكن اين قوانين در واكنش به كردارهاى ناهنجار چهره اى ديگر به خود گرفته و به فرمان خداوند در صدد تنبيه برمىآيند. از آن جمله تغيير در نطام بارش و وزش هاست. كه در آخرالزمان دستخوش تحولاتى مىشوند. كه در روايات بدان اشاره شده است؛ ما نيز برخى از آنها اشاره مىكنيم:
يكى از نشانه هاى ساعه (ظهور امام زمان ارواحنا فداه) آن است كه باران گرم مىبارد([37])
بيايد بر مردم زمانى كه آسمان ببارد و زمين نرويد([38])
برپا نشودساعه (ظهور) تا ببارد بر مردم باراني كه خانه هاى گلى باقى نماند و گل خانه هاى موئين شسته شود ـ چادرهاى صحرائيان ـ ([39])
البته تذكر اين نكته ضرورى است كه منظور از ساعه زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه است كه در روايات بدان تصريح شده است.
پيدايش مدعيان پيامبرى و امامت
اعتقاد به نبوت و امامت در جامعه ى مسلمين هميشه به عنوان يك عقيده ى راسخ از زمان پيامبر و امامان نور ـ عليهم السلام ـ مطرح بوده است و آنقدر معروف و مشهور بوده كه كسى از مسلمانان هيچ گاه جرأت انكار آن را نداشته است به خاطر استوارى اين واقعيت عقيدتى و دينى در جامعه ى اسلامى بود كه در تاريخ اسلام، از يك سو با شخصيتهايى روبرو مى شويم كه طرفداران افراطى آنان براى پيشرفت دنيوى و سياست خويش، آنان را به عنوان مهدى نجات بخش يا پيغمبر خدا مطرح ساخته اند و از دگر سوى با عناصرى آشنا مى شويم كه بر اثر انگيزه هاى جاه طلبانه و خيال قدرت و شهرت، به دروغ ادّعاى مهدويّت و نبوّت نموده اند شمار اين افراد با توجه به آمارها به بيش از 50 نفر رسيده است كه بيشتر آنها ادّعاى مهدويّت داشته اند و گفته اند مائيم همان مهدى موعود كه قرآن نويد آمدنش را مى دهد و چون اكثر آنان ادّعاى مهدويّت و امامت داشته اند ما در اين زمينه سخن مى گوئيم كسانى كه در تاريخ بدين عنوان شهرت يافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسيم اند.
1 ـ كسانى كه ديگران بر اساس انگيزه هاى خاص آنان را مهدى نجات بخش خواندند مانند محمّد حنفيّه فرزند امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ و زيد فرزند امام سجّاد ـ عليه السلام ـ و محمّد بن عبداللّه محض فرزند امام سجاد ـ عليه السلام ـ .
2 ـ كسانى كه با انگيزه هاى جاه طلبى و قدرت خواهى چنين ادّعايى نموده اند و اين گروه بسيارند از جمله ى آنها، مهدى عبّاسى فرزند منصور دوانيقى است.
3 ـ كسانى كه طبق نقشه ى استعمار و به اشاره ى بيدادگران، به چنين ترفندى دست يازيدند و بى شرمانه خود را مهدى نجات بخش معرفى كردند از جمله ى آنها بنيانگذار بهائيّت، على محمّد باب را مى توان نام برد.
تفاوتهاى علايم ظهور و شرايط ظهور امام زمان (عج)
شرايط ظهور با علايم ظهور داراى تفاوتهايى است كه عبارتند از: وابستگى ظهور به شرايط، يك نوع وابستگى واقعى است، ولى وابستگى به نشانه ها و علايم از جهت كشف و اعلام است، نه به عنوان يك امر واقعى و ارتباط حقيقى.
علايم ظهور عبارتند از چندين رويداد و حادثه است كه گاهى نيز به ظهور پراكنده پديد آمده و تنها ارتباط واقعى در بين آنهاو ظهور تحقق همه آنها پيش از ظهور مى باشد، اما شرايط ظهور به اعتبار برنامه ريزى طولانى الهى با ظهور ارتباط واقعى داشته و سبب پيدايش آن مى باشند.
نشانه ها لزومى ندارد حتماً در يك زمان با يكديگر واقع شوند بلكه يك نشانه در يك زمان پديد مى آيد و پايان مى پذيرد. البته گاهى هم به طور تصادفى در يك زمان چندين نشانه با هم پديد مى آيند اما شرايط بايد با يكديگر مرتبط باشند و در آخر كار موجب ظهور شوند و بتدريج ايجاد شده و آنچه وجود مى يابد استمرار داشته و از بين نرود.
تمامى علامات پيش از ظهور پديد آمده و از بين مى رود ليكن شرايط به طور كامل به وجود نمى آيد، مگر نزديك ظهور و يا هنگام وقوع آن و ممكن نيست كه از بين بروند، علايم ظهور را مى توان شناسايى كرد و مى توانيم بفهميم كدام يك از آنها موجود شده و كداميك هنوز موجود نگشته است اما به شرايط نمى توان كاملا و در يك زمان پيش از ظهور دست يافت ويا آنهارا حاصل كرد زيرا برخى از آن شرايط
پایتخت شاهعباس صفوی
این اقدام ، ظرف چند سال ، اصفهان را به اوج عظمت خود رساند و آن را به صورت پایتختی بینالمللی درآورد که فرستادگان و بازرگانان از اروپا و خاوردور بدان رو می آورند. برخلاف شاهان دیگر که در شهر کهنه اصفهان اقامت گزیدند ، شاه عباس تصمیم گرفت دربار خود را در حاشیه جنوبغربی شهر کهنه برپا سازد. هسته مرکزی طرح شاه عباس ، میدانی بود که تأسیسات اداری ، مذهبی ، علمی و اقتصادی در پیرامون آن قرار میگرفت. آنچه در شهر و میدان کهنه اصفهان در طی چندین سده انجام گرفت ، در طرح تأسیسات شاه عباس با نظمی از پیش مطالعه شده در مدت نسبتاً کوتاهی به وجود آمد (گوبه ، پایتختهای صفویان ، اصفهان) . در سال 1201 هـ .ق، و در دوران سلطنت شاه عباس بهشهر به عنوان پایتخت بهاری و تابستانی انتخاب شد و اشرف (اشرف البلاد) نام گرفت. در دوره صفوی ، همانند عهد ساسانی ، شکوفائی و رونق شهر بهشهر بیشتر شد. در این دوره با ایجاد کاخها و بناهای زیبا و تأسیسات شهری ، بهشهر زیبایی و اهمیت فوقالعادهای یافت. صفیاباد کنونی در بهشهر یادگار همان دوران است (کیانی ، پایتختهای صفویان ، بهشهر).
او خواهد آمد
امیدوارم حالتون خوب باشه
در این مطلب میخوام برنامه او خواهد آمد رو که به مناسبت نیمه شعبان ساختم رو به شما تقدیم کنم امیدوارم مورد پسندتون قرار بگیره در پایان این برنامه حتما نظر خودتون رو به من انتقال بدید با تشکر از شما.
مجلس مهستان
به شهادت اکثر منابع تاریخی اولین مجلسی که تاریخ ایران تشکیل شده است به دوران حاکمیت اشکانیان بر ایران باز می گردد. اشکانیان، از قوم پارت و ایالت پارتیا که تقریبا بر خراسان امروزی منطبق است، برخاستند. این ایالت در کتیبه های داریوش هخامنشی به نام پرثوه آمده و معادل پهلوه در زبان فارسی امروزی می باشد.
در دوران 80 ساله حکومت سلوکیان بر ایران، پی گیری سیاست هلنیسم در ایران توسط پادشاهان این سلسله موجب رواج وسیع فرهنگ یونانی در ایران شده بود. اشکانیان در واقع سرزمینی را تحویل گرفتند که در ابعاد مختلف از فرهنگ اصیل خود دور شده بود. اندیشه های یونانی بر سیاست و حکومت ایران هم تاثیر نهاده بود و نظام سیاسی ایران را به سوی نظام تقریبا دموکرات حاکم بر غرب سوق داده بود. اشکانیان به عنوان قومی ایرانی در برابر هجوم سیاسی، نظامی و فرهنگی مقدونیان به ایران برخاستند و در طی تقریبا 5 قرن حکومت خود در ایران به مبارزه با فرهنگ بیگانه و حاکمیت مجدد فرهنگ بومی ایران پرداخته و البته موفق شدند؛ چه اینکه دولت کاملا ایرانی ساسانی بر بنیان های فرهنگی که اشکانیان احیا کردند، حکومت خویش را بنا کردند.
به شهادت اکثر منابع تاریخی اولین مجلسی که تاریخ ایران تشکیل شده است به دوران حاکمیت اشکانیان بر ایران باز می گردد
نظام حکومتی اشکانیان، ملوک الطوایفی بود؛ یعنی کشور را به ایالت های مختلف تقیسم گرده و هر ایالت به صورت خود مختار اداره می شد و از طریق نمایندگانی با دولت مرکزی در ارتباط بود. در مرکز نیز اشکانیان با تاثیر از سنن سیاسی مقدونی ها، دو مجلس مشورتی تشکیل داده و با استفاده از این مجالس به اداره امور کلان کشور مشغول بودند. مجلس مهستان و مجلس مغستان.
مهستان : مه(meh) به معنای بزرگ و ستان به معنای جمع و انجمن است و مهستان به معنای جمع بزرگان است. این مجلس از شاهزادگان اشكانی و از روسای خانواده های درجه اول تشكیل می شد كه امور مهم در آنجا حل وفصل می شد و این مجلس نخستین مجلس تصمیم گیری ایرانیان بود.. مورخان رومی از این مجلس با نام سنا یاد كرده اند.
مجلس مهستان، نخستین جلسه خود را در نوروز سال ۱۷۳ پیش از میلاد (2182 سال پیش) با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار کرد و اولین مصوبه آن انتخابی کردن شاه بود. بدین ترتیب که شاه می باید با رای و نظر نمایندگان مجلس مهستان انتخاب شود. انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، تغییر اشل مالیاتها و صدور دستور ضرب سکه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار (از دودمان هخامنشیان) سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و انتصاب فرمانده کل ارتش برای یک دوره معین و یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود. مهستان در موارد متعدد شاهان اشکانی را جابجا کرد و در عین حال حامی سنت های بومی مناطق مختلف ایران بود عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته برای عزل پادشاه شرایطی به قرار زیر تعیین شد: خیانت به کشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از کار افتادگی.
یکی از ماجرای های جالب درباره اقدامات مجلس مهستان این است که در سال ۵۲ میلادی، پس مرگ شاه وقت در ایام عید نورز، مهستان که از نحوست ۱۳ فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچکتر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب میکرد.
البته برخی دیگر از پژوهشگران نیز معتقدند که اشکانیان دارای سه مجلس تصمیم گیری بوده اند: شورای سلطنتی که مرکب از سران 7 خاندان بزرگ قوم پارت بود، شورای روحانیون که متشکل از روحانیون و ریش سفیدان بود و مجلس مهستان که مجموعه 2 مجلس مذکور بوده و در امور مهم کشوری تشکیل می شده است
مغستان: مغستان نیز به معنای انجمن مغان(روحانیون ) است و مجلسی مرکب از اعضای مجلس مهستان و روحانیون و مغ های بزرگ که البته در برابر مهستان اختیارات چندانی نداشته است.
البته برخی دیگر از پژوهشگران نیز معتقدند که اشکانیان دارای سه مجلس تصمیم گیری بوده اند: شورای سلطنتی که مرکب از سران 7 خاندان بزرگ قوم پارت بود، شورای روحانیون که متشکل از روحانیون و ریش سفیدان بود و مجلس مهستان که مجموعه 2 مجلس مذکور بوده و در امور مهم کشوری تشکیل می شده است.
از جزئیات مجالس مزبور اطلاع چندانی در دست نیست اما قدر مسلم این است چنین مجالسی با اختلافاتی در شکل و جزئیات در دوره اشکانیان وجود داشته است و بی تردید این تجربه که تحت تاثیر حضور مقدونیان در ایران شکل گرفته بود، اولین تجربه حکومت شورایی در ایران محسوب می شود.
زهرا محمدی
گروه جامعه و سیاست
تبیان
راز این لبخند چیست
بیشک تابلوی زن رنسانسی که با لبخند رازآلودش قرنها تاریخدانان و دوستداران هنر را مسحور خود کرده، معروفترین نقاشی در تاریخ هنر جهان محسوب میشود. حتی افرادی که سررشتهای از هنر نقاشی ندارند، «مونالیزا» را میشناسند و از سرّ «لبخند ژکوند» شنیدهاند.
به همین بهانه در گزارش پیشرو به ذکر چند گمانهزنی میپردازیم که حول محور شاهکار 77 سانتیمتری «لئوناردو داوینچی» به گوش میرسد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «مونالیزا»یی که مردم دستهدسته برای دیدنش راهی موزه «لوور» پاریس میشوند، نقاشی مورد علاقه داوینچی بوده، تا حدی که گفته میشود وی هرجا میرفته، این تابلو را به همراه خود میبرده است. نمیدانیم علاقه شدید مخترع و هنرمند ایتالیایی بوده که «مونالیزا» را این چنین بر سر زبانها انداخته و یا واقعا رازی در چهره این زن ناشناس وجود دارد که لبخندش را تا 500 سال پس از مرگ خالقش زنده نگه داشته است.
سرقت تابلوی «لبخند ژکوند» در سال 1911 شهرت این اثر را جهانی کرد، اما چاپ کتاب «رمز داوینچی» به قلم «دن براون» بود که بازار حدس و گمانها درباره راز سربه مُهر این بانوی قرن شانزدهمی را تا سرحد ممکن داغ کرد.
اکنون سوالات ریز و درشت بسیاری درباره «مونالیزا»ی داوینچی فکر کارشناسان هنری و تاریخدانان را به خود مشغول کرده؛ از هویت اصلی این زن خندان گرفته تا مثلث طلایی که در این نقاشی نهفته است ... در متن زیر به برخی از این پرسشها و فرضیههای ارائه شده میپردازیم:
** «مونالیزا» که بود؟
بر اساس اطلاعات تاریخی، مونالیزا همسر تاجری اهل فلورانس بود. این زن در اصل «لیزا ژراردینی دل ژکوندو» نام داشت، اما پژوهشگران هنوز 100 درصد مطمئن نیستند که زن تصویرشده در شاهکار داوینچی همان اهل مونالیزای فلورانس باشد. دل ژکوندو عضوی از خانوادهای تقریبا اشرافی برخاسته از روستا بود که با «فرانچسکو دل ژکوندو» - تاجری ثروتمند - ازدواج کرد.
مونالیزا
مونالیزا
*راز لبخند ژکوند!؟
این زن به گونهای اسرارآمیز لبخند زده، لبهایش میخندد اما چشمهایش غمگین است. همین ویژگیهای متناقض است که موجب شده گمانهزنیهای بسیاری حول محور این چهره ماندگار صورت بگیرد. چند سال پیش این تابلو با استفاده از نرمافزاری رایانهای مورد بررسی قرار گرفت و آماری درباره احساس مونالیزا براساس حالت ابروها، لبها و گونههای وی منتشر شد. طبق نتایج این تحقیق، مونالیزا 83 درصد خوشحال، 9 درصد منزجر، 6 درصد ترسیده و 2 درصد عصبانی است.
مونالیزا
مونالیزا
** آیا مونالیزا باردار بوده؟
حالتی که مونالیزا دستانش را روی شکم خود قرار داده، موجب شده برخی حدس بزنند این زن باردار بوده است. جالب است که «لیزا دل ژکوندو» در واقع زمانی که مدل داوینچی برای خلق این پرتره شده، فرزند دومش را در شکم داشت.
** آیا مونالیزا مرد بوده؟
برخی نظریهپردازان معتقدند بدن مونالیزا بیشتر استخوانبندی مردانه دارد تا زنانه. این تئوری تا جایی پیش رفته که گاهی گفته میشود مونالیزا یک مرد با روحیات زنانه بوده است.
مونالیزا
مونالیزا
** مونالیزا؛ مادر داوینچی؟!
مدارک تاریخی موجود، بعضی از کارشناسان را به سمت این فرضیه سوق داده که داوینچی پرتره محبوبش را با نگاه کردن به چهره مادر خود کشیده است. «کاترینا داوینچی» نام مادر این نقاش بزرگ بوده که برخی باور دارند داوینچی اثرش را شبیه صورت او ترسیم کرده است.
** مونالیزا همان داوینچی است؟
هویت اصلی معروفترین نقاشی جهان تا جایی مورد بحث بوده که گاهی فرضیههای اینچنینی در میان پژوهشگران هنری مطرح شده است. وقتی مسئله هویت مونالیزا پیش میآید، گاهی شنیده میشود که چهره این زن، نسخه بدون ریش و زنانه صورت لئوناردو داوینچی است.
داوینچی
داوینچی
به گزارش بولد اسکای، جالب است که این نقاشی نقاط مشابه شگفتانگیزی با خودنگاره موجود از نقاش برجسته ایتالیایی دارد.
** هویتی دوجنسیتی!
نظریهپردازان درباره «لبخند ژکوند» تا جایی جلو رفتهاند که برخی مدعی شدهاند که «مونالیزا» ترکیبی از دو کلمه لاتین Amon و Elisa است و این بدین معناست که مونالیزا نرماده - ترکیبی از دو جنس زن و مرد - بوده است. بسیاری از متخصصان هم معتقدند ممکن است صورت این زن اسرارآمیز، ترکیبی از چند چهرهی مختلف باشد.
مونالیزا
مونالیزا
** ابروهای مونالیزا کجاست؟
یکی از مشخصات قابل بحث چهره مونالیزا این است که او هیچ مویی در صورت ندارد و حتی ابروهایش به سختی دیده میشوند. براساس اطلاعاتی که برخی تاریخدانان منتشر کردهاند، در قرن شانزدهم میلادی مرسوم بوده زنان اشرافزاده ابروهای خود را با تیغ میزدند.
** مثلث طلایی
وجود مثلثی طلایی در نقاشی برجسته داوینچی یکی از نظریاتی است که قرینگی کامل این تابلو را به اثبات میرساند. با وصل کردن نقاط طلایی این نقاشی، شکلی جاممانند ظهور میکند که گفته میشود همان جام مقدس مسیحیان است. «دن براون» در کتاب پرفروش «رمز داوینچی» خود به این تئوری پرداخته است.
انتهای پیام
سرود میلاد امام حسین (ع)
محمدرضا فروغی
ویژه ولادت امام سجاد (ع)
شاعر : یوسف رحیمی
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
کلوت
این ابر شهر کلوخی دنیا، 80 کیلومتر عرض و 145 کیلومتر طول دارد. بیش از 11 هزار کیلومترمربع مساحتش است و در دل کویر لوت قرار دارد.
شاید تاکنون نام بزرگترین شهر کلوخی دنیا را نشنیده باشید. شهری در بیابان لوت که پایتخت کویر لوت نام دارد ؛ شاهکاری است از باد، خاک و آب.
کلوتهای ایران بزرگترین عارضه دنیا هستند و در آنجا هیچ گیاهی نمیروید و اساساً هیچ موجود زنده ای وجود ندارد. در شهر کلوتها حتی باکتریها حق حیات ندارند. آنجا شهری پر از ساختمانهای کوتاه و بلند است. کلوتها در اثر فرسایش آبی و بادی طی هزاران سال شکل گرفته اند.
دراین شهر کسی زندگی نمیکند و هر چه هست سراسر سکوت و آرامش است. کلوت ساختاری است از حرکت باد در دل نرم خاک کویر که در طول سالیان سال شکل گرفته است.
نم باران اگر بر تن خشک کویر ببارد، خاک های تل شده گرد سنگی را بر هم استوار کرده و سازه ای را به وجود آورده که گویی بنایی خشتی از تمدنی متعلق به ما قبل تاریخ است.
کلوتها سرزمینی سوزان و عاری از هرگونه حیات و با گرمایی در حدود 70 در جه سانتیگراد بالای سفر هستند. در این مکانها به علت گرمای شدید باکتریها نمی توانند زندگی کنند.
مجموعه کلوتها از 43 کیلومتری شهرستان شهداد در استان کرمان آغاز می شوند و در دل کویر امتداد می یابند و به دلیل دمای بالای کویر هیچ موجود زنده ای در اطراف کلوتها وجود ندارد و حیاط نباتی و حیوانی در این قسمت از کره خاکی محو می شود.
کلوتها که رقص باد در کویر آنان را به وجود آورده در دنیا بی نظیر هستند و شهرتی جهانی دارند و شاید از معدود سازههای بی نظیر طبیعت باشند که انسان در ساخت آنها هیچ تاثیری نداشته و به دلیل وجود فرسایش دائمی همچنان در حال تغییر و تحول هستند.
گودترین نقطه ایران با ۵۶ متر ارتفاع از سطح دریا در این کلوتها قرار دارد. کلوتهای شهداد یک عارضه طبیعی، بکر، زیبا و دیدنی میباشند که در اثر عوامل فرسایش طی سالیان دراز شکل گرفته و یک شهر افسانه ای را در دل دشت لوت بنا کرده که با گذر از دل این شهر کلوخی به رغم زیباییهای بکر طبیعی، وحشتی زیبا را در نگاه و دل هر رهگذری به تصویر میکشد.
در داخل این کلوتها و در فاصله ۲۰ کیلومتری آن منطقه ای عجیب تر به نام گندم بریان وجود دارد که طول این منطقه ۴۸ و عرض آن ۱۰ کیلومتر و مساحت تقریبی آن ۴۸۰ کیلومتر مربع می باشد. سطح این منطقه از گدازههای آتشفشانی سیاه رنگ پوشانده شده و رنگ تیره آن حرارت تابش خورشید را بیش از حد معمول جذب می کند.
پروفسور پرویز کردوانی بیابان شناس معروف و استاد دانشگاههای تهران اعتقاد دارد کویر شهداد زیباترین کویر دنیا است .وی این نقطه از کویر را که دمای آن در تابستان به 100 درجه سانتیگراد می رسد به عنوان گرم ترین نقطه کره زمین اعلام کرده است.
وی معتقد است بیابان دشت لوت شهداد عجایب و شگفتیهایی دارد که مردم ایران آنها را نشناختهاند و در هیچ جای دنیا چنین کلوتهای زیبایی وجود ندارد.